شیخ مهدی خالصی به‌روایت ایرانیکا

ترجمه‌ی اختصاصی مدخل شیخ مهدی خالصی در دایره‌المعارف ایرانیکا

شیخ مهدی خالصی به‌روایت ایرانیکا

آنچه در پی می‌آید ترجمه‌ی اختصاصی مدخل «مهدی خالصی» در دایره‌المعارف ایرانیکا، نوشته‌ی امید قائم‌مقامی و مینا یزدانی است. انتشار این مطلب صرفاً جهت آگاهی در خصوص پژوهش‌ها در زمینه‌ی تاریخ حوزه‌ صورت می‌گیرد.

***

خالصی (مهدی بن حسین کاظمی) (متولد کرخ، عراق، حدود ۱۲۷۶ هجری قمری/۱۸۶۰ میلادی؛ درگذشته مشهد، ۱۲ رمضان ۱۳۴۳ هجری قمری/۶ آوریل ۱۹۲۵)، از فقیهان برجسته و صریح‌اللهجه شیعه ساکن کاظمین بود که به دلیل مشارکت فعال در سیاست‌های ضد بریتانیایی و مخالفت با اشغال عراق توسط بریتانیا، به ایران تبعید شد.

محمدمهدی خالصی در محله شیعه‌نشین کرخ، نزدیک کاظمین، در سال ۱۲۷۶ هجری قمری (برابر با ۱۸۵۹–۱۸۶۰ میلادی) یا ۱۲۷۷ هجری قمری (برابر با ۱۸۶۱ میلادی) به دنیا آمد. خانواده او اصالتاً از شهر خالص (در شرق بغداد) بودند و همگی از خاندان علمای دین به شمار می‌رفتند. خالصی تحصیلات ابتدایی خود را نزد پدرش، حسین کاظمی (درگذشته ۱۳۱۲ق/۱۸۹۴–۱۸۹۵م)، و شیخ عباس جصانی (درگذشته ۱۳۰۶ق/۱۸۸۸–۱۸۸۹م) آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل به شهرهای مقدس شیعه (عتبات) رفت.

او اگرچه عرب بود، اما همانند بسیاری از علمای شیعه ساکن عراق در آن زمان، تابعیت ایرانی داشت. در عتبات، خالصی نزد برجسته‌ترین علمای عصر خود به تحصیل پرداخت؛ از جمله میرزا حبیب‌الله رشتی (۱۲۳۵–۱۳۱۲ق/۱۸۱۹–۱۸۹۵م)، میرزا محمدحسن شیرازی (۱۲۳۰–۱۳۱۲ق/۱۸۱۴–۱۸۹۵م) که به میرزای شیرازی و مرجع تقلید اعظم زمان شهرت داشت، و آخوند ملاکاظم خراسانی (۱۲۵۵–۱۳۳۰ق/۱۸۳۹–۱۹۱۱م) که از رهبران نهضت مشروطه ایران بود. پس از درگذشت میرزای شیرازی، خالصی به کاظمین بازگشت و مدرسه دینی مدرسة الزهراء را تأسیس کرد که از جمله شاگردان آن می‌توان به محمد فاضل جمالی (نخست‌وزیر آینده عراق) و شهاب‌الدین مرعشی نجفی اشاره کرد. این مدرسه پس از درگذشت خالصی تعطیل شد، اما بعدها به همت فرزندش، محمد بن محمدمهدی خالصی (خالصی‌زاده)، احیا و به مؤسسه‌ای فعال با نام جامعه مدینة العلم تبدیل شد.

خالصی به‌زودی ریاست جامعه شیعه کاظمین را بر عهده گرفت و به عنوان مرجع تقلید بانفوذ شناخته شد. او در کاظمین به مخالفت آشکار با آیین بهائیت پرداخت و همراه با علمای نجف، فتوای تحریم روزنامه لسان‌العرب را به دلیل حمایت از جامعه بهائیان عراق صادر کرد. فعالیت‌های سیاسی خالصی از اواخر سال ۱۹۱۱ میلادی آغاز شد؛ او همراه با دیگر مراجع و روحانیان عراق، فتوای جهاد علیه تجاوز روسیه به ایران و حمله ایتالیا به لیبی را صادر کرد. سه سال بعد، با آغاز جنگ جهانی اول، به همراه سایر علما، مردم را به جهاد علیه انگلیسی‌ها در جنوب عراق فراخواند. در نوامبر ۱۹۱۴، به همراه فرزندش خالصی‌زاده، به شهر عماره رفت و با خطابه‌ای پرشور مردم را به پیوستن به نیروهای عثمانی و جهاد علیه انگلیس فراخواند. او و فرزندش در نبرد با نیروهای انگلیسی در روستای قرنه شرکت کردند، اما پس از شکست، ناچار به عقب‌نشینی شدند و هر دو زنده ماندند.

پس از پایان جنگ جهانی اول و اشغال عراق توسط بریتانیا، خالصی در جلسات مخفیانه‌ای که به رهبری محمدتقی شیرازی برای مقابله با اشغالگران تشکیل می‌شد، شرکت کرد. با صدور فتوای جهاد توسط شیرازی در تابستان ۱۹۲۰، خالصی از نخستین علمایی بود که این فتوا را تأیید و در انقلاب بزرگ عراق علیه انگلیس شرکت کرد. پس از سرکوب قیام، او به کاظمین بازگشت و از منبر به مبارزه سیاسی ادامه داد و مردم را نسبت به خطر سلطه انگلیس هشدار داد. همچنین همراه با دیگر مجتهدان عراق، با حملات وهابیان به جنوب عراق در اوایل دهه ۱۹۲۰ مخالفت کرد.

پس از شکست انقلاب، انگلیسی‌ها سلطنت هاشمی را در عراق برقرار کردند، فیصل را در سال ۱۹۲۱ به پادشاهی عراق منصوب نمودند، معاهده‌ای موسوم به معاهده انگلیس و عراق را جایگزین قیمومت بریتانیا ساختند و خواستار برگزاری انتخابات پارلمانی شدند. خالصی که پیش‌تر بیعت مشروط خود را با فیصل اعلام کرده بود، معاهده را رد کرد و در سال ۱۹۲۲ اعلام داشت که هر کس از انتخابات حمایت کند، دشمن خداست. در ابتدا، مرجع عالی نجف، آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی، به همراه محمدحسین نائینی، از صدور فتوای تحریم انتخابات خودداری کردند، اما سرانجام با پافشاری و موضع قاطع خالصی، آنان نیز به این فتوا پیوستند و علمای کاظمین نیز مهر خود را بر آن نهادند.

در همان سال، خالصی، اصفهانی و نائینی تجمع اعتراضی بزرگی در کربلا علیه معاهده برگزار کردند که حدود ۳۰۰ هزار نفر از مردم عراق و بیش از ۲۵۰۰ نفر از رؤسای قبایل در آن شرکت داشتند و پیمان بستند که در برابر هرگونه دخالت خارجی مقاومت کنند .به دنبال فعالیت‌های آشکار و پنهان سیاسی و نظامی خالصی، فیصل تحت فشار کمیسر عالی بریتانیا، دستور بازداشت او را صادر کرد. در اوایل تابستان ۱۹۲۳، نیروهای بریتانیایی ابتدا پسر خالصی را به ایران تبعید کردند و سپس خود او را به حجاز فرستادند. بیشتر علمای عراق به تبعید او اعتراض کردند، اما اعتراض آنان نتیجه‌ای نداشت.

خالصی پس از انجام حج، به دعوت مقامات ایرانی به ایران آمد و در شهرهایی چون بوشهر، اصفهان و قم اقامت گزید و استقبال باشکوهی از او شد. در قم با اصفهانی و نائینی دیدار کرد که آنان نیز در اعتراض به تبعید خالصی عراق را ترک کرده بودند، اما وقتی آن دو به عراق بازگشتند و با دولت عراق وارد مذاکره شدند، خالصی با انتقاد از آنان، قم را ترک و به مشهد رفت. برخی منابع نیز علت انتقال او به مشهد را دستور دولت ایران پس از اتهام تحریک در قتل کنسول آمریکا در تهران ذکر کرده‌اند که پسرش خالصی‌زاده در آن ماجرا متهم و بازداشت شد. در مشهد، خالصی به تدریس و فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و انجمن کوتاه‌مدتی با نام «جمعیت استخلاص الحرمین الشریفین و بین‌النهرین» تأسیس کرد. گفته می‌شود در این دوره، او در تحریک حملات علیه بهائیان نیز نقش داشته است. برخی علمای مشهد نیز به دلیل صدور فتاوای جنجالی از سوی او، به مخالفت برخاستند و حتی برای بی‌اعتبار کردنش، او را به بهائی‌گری متهم کردند.

با این حال، پس از درگذشت او بر اثر حمله قلبی در بهار ۱۹۲۵، سراسر ایران و عراق سوگوار شد، حوزه‌های علمیه تعطیل شد و مجالس بزرگداشت در کاظمین و بغداد برگزار گردید. هزاران نفر از شیعیان و اهل سنت عراق در سوگ او شعار دادند: «ای ستون اسلام، ای نگهبان شریعت، ما را یتیم کردی؛ سنی و شیعه [را]». ادعای برخی منابع متأخر مبنی بر کشته شدن او، تأیید نشده است. کنسول کل شوروی در خراسان نیز به طور رسمی درگذشت او را تسلیت گفت و به احترام وی، همه مؤسسات مالی و تجاری روسیه در مشهد را به مدت دو روز تعطیل کرد.

خالصی از خود دو پسر به نام‌های علی خالصی‌زاده (که اطلاعات کمی درباره او در دست است)، و رضی خالصی (درگذشته ۱۹۲۸)، که هر دو از علمای برجسته بودند، به یادگار گذاشت. او بیش از دوازده اثر -عمدتاً در زمینه فقه شیعه- نگاشت که ده عنوان از آن‌ها در بغداد و مشهد به چاپ رسیده است. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «بیان تصحیف المنحة الإلهیة عن النفثة الشیطانیة» (پاسخی سه‌جلدی به کتاب ضد شیعی شاه عبدالعزیز دهلوی)، «حاشیه بر کفایة الاصول» (بغداد، ۱۹۱۰)، «کتاب الجهاد» (یا الحسام البتار فی جهاد الکفار)، «تلخیص الرسائل للشیخ مرتضی انصاری»، «الشریعة السمحاء فی أحکام سید الأنبیاء» (بغداد، ۱۹۲۰)، و «القواعد الفقهیة» (دو جلد، ۱۹۲۵) اشاره کرد.

برخی پژوهشگران معتقدند که اشتباهات سیاسی خالصی در مقطع حساس تعیین سرنوشت عراق، بر سرنوشت شیعیان این کشور برای دهه‌ها تأثیر منفی گذاشت. پس از تبعید خالصی، فعالیت سیاسی علمای شیعه عراق تا دهه ۱۹۶۰ به رکود گرایید. تأثیر خالصی بر سیاست‌ورزی شیعه در قرن بیستم ایران عمدتاً از طریق پسرش خالصی‌زاده دنبال شد که نه تنها راه پدر را در فعالیت سیاسی ادامه داد، بلکه از سال ۱۹۳۸ آشکارا خواهان تأسیس حکومت اسلامی شد.

***

منابع مدخل نزد مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم موجود است.


محمدمهدی خالصی
هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما