چهرههای شاخص تاریخ شفاهی؛ پنج: لوتس نیتهامر

«وضعیت کنونی پس از وقایع بزرگ گاهی همچون «پایان تاریخ» تفسیر میشود، اما میتوان آن را بهمثابه فرصتی دید برای بازاندیشی در روایات حاکم و کشف داستانهای واقعی مردم.»
این جمله از نیتهامر نشان میدهد که او به بحران مفهوم «پایان تاریخ» توجه دارد و تأکید میکند تاریخ فقط از منظر روایت رسمی تمام نمیشود؛ بلکه باید به نقلها و تفسیرهای مردمان عادی نیز پرداخته شود. نیتهامر در آثارش بارها بر ضرورت شنیدن صدای گروههای کمصداتر – بهویژه طبقات کارگر و فرودستان – برای داشتن «تاریخی دموکراتیک» تأکید کرده است. این دیدگاه نشانگر نقش محوری او در شکلدادن به روششناسی تاریخ شفاهی است و تأکید بر گوشدادن به گفتمان فردی یا جمعیِ تجربیات نشان میدهد که تاریخ در نگاه او تنها در اسناد رسمی خلاصه نمیشود.
زندگینامه و مسیر علمی
لوتس نیتهامر در ۲۶ دسامبر ۱۹۳۹ در اشتوتگارت (آلمان) به دنیا آمد. او در دانشگاههای هایدلبرگ و چند دانشگاه دیگر آلمان به تحصیل در رشتههای تاریخ، الهیات مسیحی و علوم اجتماعی پرداخت. پایاننامهٔ دکترای او در سال ۱۹۷۱ در دانشگاه هایدلبرگ با موضوع «فرآیند تصفیه پس از نازیسم در ایالت بایرن» و زیر نظر استادان برجستهای چون ورنر کونتسه به انجام رسید. او در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ مدتی دستیار پژوهشی هانس مومنزن در دانشگاه روهر بوخوم بود و در سال ۱۹۷۳ بهعنوان استاد تاریخ جدید به دانشگاه اسن (Gesamthochschule Essen) پیوست.
از اوایل دههٔ ۱۹۸۰، نیتهامر بهعنوان اولین رئیس مؤسسهٔ مطالعات فرهنگی (Kulturwissenschaftliches Institut) در اسن انتخاب شد و در تأسیس آن نقش اساسی داشت. او همچنین در مقاطع مختلف بهعنوان استاد مدعو و پژوهشگر میهمان در دانشگاههای آکسفورد، پاریس، برلین شرقی، بازل و فلورانس حضور یافت. پس از اتحاد آلمان، نیتهامر در سال ۱۹۹۳ به کرسی تاریخ جدید و معاصر در دانشگاه ینس دعوت شد و تا زمان بازنشستگی خود در سال ۲۰۰۵ در آنجا تدریس کرد.
نیتهامر از ابتدای فعالیت خود گرایشهای چپگرایانه و انتقادی داشت و بهویژه تأکید میکرد که تاریخ باید «از پایین» (از دیدگاه مردم عادی) نوشته شود. در اواسط دههٔ ۱۹۷۰ او با توجه به تحولات در روش تاریخ شفاهی در کشورهای دیگر، به روشهای مصاحبه و خاطرهنگاری علاقمند شد. در سال ۱۹۷۵ بهطور مشخص به ایالات متحده رفت تا با تکنیکهای مصاحبههای تاریخ شفاهی آشنا شود. از آن هنگام، تاریخ شفاهی به یکی از محورهای اصلی پژوهشهای او تبدیل گشت. نیتهامر پروژهٔ تحقیقی بزرگ «LUSIR» (زندگینامه و فرهنگ اجتماعی در منطقهٔ روهر ۱۹۳۰–۱۹۶۰) را در سال ۱۹۸۰ آغاز کرد؛ در این پروژه او و همکارانش مصاحبههای متعددی با کارگران و افراد طبقات مختلف روهر انجام دادند. این تجربه پژوهشی به او این آگاهی را داد که روایتهای انتظاری از مقاومت یا فعالیت انقلابی مردم عادی در برابر رژیم نازی معمولاً نادرست است و برعکس، داستانهای همسازی یا سکوت بیشتر از آنچه پیشبینی میشد شنیده شد. این برخورد با یافتههای غیرمنتظره، نیتهامر را بر آن داشت تا اصول روششناسی تاریخ شفاهی را نقد و بازتعریف کند.
افتخارات، جوایز و عضویتها
لوتس نیتهامر بهعنوان یکی از پیشگامان تاریخ شفاهی در آلمان، جوایز و مناصب علمی متعددی کسب کرد. در سال ۲۰۰۳ او به عضویت افتخاری آکادمی علوم و هنرهای ایالات متحده (American Academy of Arts and Sciences) درآمد. در سطح ملی نیز جایزهٔ «تاریخنگار بوخوم» (Bochumer Historikerpreis) را دریافت کرد. او به مدت چهارده سال نماینده آلمان در «انجمن تاریخ شفاهی» بینالمللی بود و دو سال (۱۹۹۰–۱۹۹۲) رئیس این انجمن محسوب میشد. علاوه بر این، نیتهامر عضو هیأتهای مشورتی علمی نهادهای بینالمللی متعددی بود: برای مثال، از ۱۹۹۳ در هیأت امنای یادمان بوخنوالد حضور داشت و از ۱۹۹۸ در هیأت علمی مؤسسهٔ مطالعات هولوکاست در دانشگاه روهر بوخوم فعال بود. همچنین از ۲۰۰۲ وی عضو هیأت علمی بنیاد اترسبرگ (برای تحقیقات همگانی در مورد دیکتاتوریها) و از ۲۰۰۴ عضو هیأت علمی بنیاد «خاطره، مسئولیت و آینده» (مربوط به جبران خسارات کار اجباری نازیها) شد.
چارچوب فکری و روششناسی در تاریخ شفاهی
نیتهامر تاریخ شفاهی را فراتر از جمعآوری سادهٔ خاطرات فردی میدید؛ او آن را بهمثابه «ابزارِ پژوهشی» برای درک تجربههای زندگی انسانی در پسِ ساختارهای بزرگ تاریخی تعریف میکرد. به باور او (و مانند دیگر تاریخنگاران اجتماعی)، تاریخ از چشمانداز طبقات بالا یا قهرمانان سیاسی آغاز نمیشود، بلکه باید از زندگی روزمره و روایتهای شخصی مردمان عادی شروع شود. از این رو، یک نوآوری مهم نظری او در تلفیق تاریخ شفاهی با مفاهیمی مثل «هویت جمعی» (Collective Identity) بود: او نشان میداد خاطرات شخصی هنگام روایتِ گذشته، چگونه با باورها و ارزشهای گروه اجتماعی خود درآمیخته میشود.
نیتهامر همچنین به پرسشهای پیچیدهای پیرامون رابطهٔ «خاطره» (Memory) و «روایت» (Narrative) توجه داشت. او معتقد بود مصاحبههای تاریخ شفاهی لزوماً تصویری مستند از گذشته ارائه نمیدهند، بلکه «روایتهایی در قالب گفتگو» هستند که بهشدت متأثر از زمان حال و هویت گویندهاند. به همین خاطر، بهجای تصدیق ساده و بیچون و چرای اطلاعات، نیتهامر پژوهشگر را تشویق میکرد که بر «چگونگیِ گفتنِ روایت» و انگیزههای احتمالی گوینده تأکید کند. این رویکرد تفسیری، او را از رویکردهای پوزیتیویستی کلاسیک متفاوت میکند و به تاریخپژوه اجازه میدهد هم پردازش حافظه و هم کنش اجتماعی مصاحبهشونده را تحلیل کند.
از لحاظ روششناسی، نیتهامر تجربههایی چون پروژه LUSIR را الگویی برای مصاحبههای «همکاریشونده» میدید. او معتقد بود در این شیوه، مصاحبهشوندگان «شرکای برابر» پژوهشگرند و مصاحبه بهگونهای باید انجام شود که آنها آزادی بیان و اعتماد لازم را داشته باشند. این دیدگاه تفاوت مهمی با روشهای مرسوم داشت که در آنها مصاحبهگر معمولاً تلاش میکرد تفسیر خود را تحمیل نکند. برعکس، نیتهامر بر گفتگومند بودن مصاحبهها تأکید داشت و حتی نقد میکرد که هر یادداشت تاریخی شفاهی خود نوعی روایت است که گوینده و شنونده در شکلدهی آن نقش دارند.
از نوآوریهای نظری او در تاریخ شفاهی میتوان به نقد و شناسایی عادات فکری رایج اشاره کرد؛ برای نمونه او در کتاب «Posthistoire» مفهوم «پایان تاریخ» را به چالش کشید و نشان داد چگونه بعضی معتقدند جامعه پس از وقایع سیاسی بزرگ به نقطهای رسیده که دیگر همه چیز روبهاتمام است. نیتهامر اما نشان داد این برداشت صرفاً یک تلقی ایدئولوژیک است و مصاحبهها و خاطرات میتوانند زمینههای نادیدهای از گذشته را آشکار کنند. همچنین او مفهوم «هویت جمعی» را به مفهومپردازی تاریخی وارد کرد تا بررسی کند چگونه خاطرات مشترک و روایتهای معمول جامعه باعث شکلگیری نهادها و نفوذ ایدئولوژی شده است. بهطور کلی، آثار نیتهامر سرشار است از تحلیلهای انتقادی و توصیههایی برای غنابخشیدن مطالعه تاریخ از خلال روشهای بینرشتهای همچون روانشناسی خاطره و انسانشناسی روایتی.
معرفی و تحلیل کتابهای مهم
در ادامه آثار اصلی او بررسی میشوند که جایگاه او را در پژوهشهای تاریخ شفاهی و حافظه مشخص میکنند.
«تجربهٔ زیست شخصی و حافظهٔ جمعی: عمل تاریخ شفاهی» (۱۹۸۰): این کتاب (ویژهنامه یا مجموعه مقاله) اولین اثر گسترده نیتهامر در حوزه تاریخ شفاهی است. نیتهامر در مقدمهٔ این مجموعه به ضرورت نوشتن تاریخ «از پایین» تأکید میکند و مینویسد تاریخ مدرن آلمان را باید با محوریت زندگی کارگران و مردم عادی بازنویسی کرد. این کتاب شامل نتایج پروژه LUSIR است که مصاحبههایی با کارگران معدن، کارمندان و زنان روهر انجام شد. در این مصاحبهها پژوهشگران انتظار شنیدن خاطرات مقاومت یا کنش سیاسی داشتند، اما با «شوک ضدقالببندی» مواجه شدند؛ یعنی بسیاری از روایتها نشاندهنده انطباق و سازگاری مردم عادی با شرایط نازیسم بود. این یافتهها، بهویژه با استدلالهای پررنگ نیتهامر در پایان کتاب، تاریخ شفاهی را بهعنوان رویکردی اساسی برای پرکردن خلأهای روایت رسمی معرفی کرد. روششناسی اصلی کتاب، مصاحبههای نیمهساختاریافته با تاکید بر شنیدن بیقید و بند خاطرات افراد است. این اثر بهعنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ معاصر آلمان شناخته میشود و به گفتمانهای علمی تاریخی اجازه داد تا «صداهای فرودست» را وارد تحلیل کند. کتاب به زبان آلمانی منتشر شد و بهعنوان اولین گردآوری منظم تاریخ شفاهی در آلمان محسوب میشود.
«پسا-تاریخ: آیا تاریخ به پایان رسیده است؟» (۱۹۸۹): این کتاب تکنگاری نیتهامر است که تم اصلی آن بررسی وضعیت تاریخ و حافظه در پایان قرن بیستم است. عنوان بحثبرانگیز «آیا تاریخ به پایان رسیده است؟» اشارهای است به ایدههای پایان تاریخ (نظیر برداشت فرانسیس فوکویاما) و بررسی میکند این تئوری چگونه در پسزمینهٔ مباحث خاطرهنگاری آلمان پس از نازیسم معنا مییابد. نیتهامر در این اثر نشان میدهد که روایتهای عمومی از تاریخ و «شورای دوران» پسازنظم سابق سیاسی نمیتوانند جای تجربههای انفرادی را بگیرند. روش کار او بیشتر استدلال فلسفی و توصیف اجتماعی است و برخلاف کتابهای قبلیش، مستقیماً از دادهٔ مصاحبه استفاده نمیکند. از نتایج مهم کتاب این است که حافظه تاریخی جمعی نیازمند تنوع روایتهاست و نباید فرض کرد جامعه میتواند بدون تامل در گذشته، آیندهای دموکراتیک داشته باشد. این کتاب بازتاب گستردهای در محافل تاریخنگاران و جامعهشناسان داشت و یکی از نخستین آثار آلمانی بود که نقش حافظه در ساخت هویت پساجنگ جهانی را تحلیل کرد. نسخهٔ انگلیسی آن نیز تحت عنوان Posthistoire: Has History Ended? (۱۹۹۲) منتشر شد و باعث شهرت او در جامعهٔ علمی انگلیسیزبان شد.
«تجربهٔ عمومی مردم: باستانشناسی زندگی در استان صنعتی آلمان شرقی» (۱۹۹۱): نیتهامر در این کتاب به بررسی زندگی روزمره مردم در آلمان شرقی (DDR) قبل از فروپاشی دیوار برلین میپردازد. این اثر محصول پروژهای است که او به همراه همکارانش در اواخر دههٔ ۱۹۸۰ تحت عنوان «گلاسنوست خصوصی ۱۹۸۷» انجام دادند (۳۱ مصاحبه با کارگران معادن و شهرکهای صنعتی در جمهوری دمکراتیک آلمان). روش پژوهش در این کتاب بر پایهٔ مصاحبههای تاریخ شفاهی استوار است؛ خاطرات و رونوشتهای مصاحبهها تدوین شده و تحلیل روایتمحور صورت گرفته است. نیتهامر در این کتاب نشان میدهد که زندگی روزمرهٔ مردم DDR چگونه با ایدئولوژی انقلابی جمهوری دمکراتیک ترکیب شده بود و چگونه افراد سادهدلی میکردند یا حتی در برابر سیستم حکومتی مقاومت میکردند. از این اثرِ مهم یکی از نکات برجسته، مستندسازی جزئیات زندگی معمولی شهروندان آلمان شرقی است که بهطور کلاسیک در اسناد رسمی بازتاب نداشت. این کتاب همچنین نشان داد که نقد تجربهٔ مردم عادی در مقابل روایت رسمی میتواند به فهم پیچیدگیهای «اروپا دوگانه» منجر شود. این اثر در عالم تاریخ شفاهی آلمان نقشی کلاسیک یافته و در بسیاری از مطالعات پس از اتحاد آلمان بهعنوان منبعی معتبر برای وضعیت زندگی در DDR پیش از ۱۹۸۹ ارجاع داده شده است.

«هویت جمعی: منابع پنهان رونق نگرانکننده» (۲۰۰۰): این کتاب نظریهمحور نیتهامر به موضوع هویت جمعی میپردازد. او در این اثر بررسی میکند چگونه باورها، خاطرات مشترک و روایتهای غالب جامعه به شکلگیری هویتهای ملی و اجتماعی منجر میشوند. نیتهامر مفهوم «هویت جمعی» را از پسزمینهای فرهنگی و تاریخی تحلیل میکند و نشان میدهد منابع این هویت (یعنی حافظه و روایتهایی که توسط گروهها حفظ میشوند) تا چه اندازه ناپیدا و در عین حال قدرتمندند. روش کار این کتاب مبتنی بر کنکاش در تاریخ مفهومی است؛ او با مثالهای متنوع (از هویت کارگری پس از فاشیسم تا ایدئولوژیهای دوران جنگ سرد) نشان میدهد که «هویت جمعی» همیشه تحت تأثیر روایات تاریخی دستکاریشده و تئوریزهشده قرار دارد. از نوآوریهای اصلی کتاب این است که هویت جمعی را «منبعی پنهان و گاه شوم» برای سیاستها و جنبشهای اجتماعی معرفی میکند؛ به بیان دیگر، هویتی که در ظاهر بدون خطر بهنظر میرسد، میتواند زمینهساز رفتارهای نگرانکننده شود. این اثر با استقبال محافل تاریخ شناختی و علوم سیاسی روبهرو شد و بهویژه توسط پژوهشگران حافظه بهعنوان پل میان مطالعات اجتماعی و تاریخ شخصی مورد توجه قرار گرفت.
«تاریخ خودنگاشته؟ و سایر تلاشهای خاطرهنگاری» (۲۰۰۲): این مجموعه مقالهها بیش از هر چیز حالتی خودبازنگرانه دارد و مهمترین نوشتههای نیتهامر در دههٔ اخیر قرن بیستم را در بر میگیرد. او در مقدمهٔ کتاب دربارهٔ کشمکش درونی خود با مفهوم «Ego-Histoire» (تاریخنویسی خودی، از سنت فرانسه) سخن میگوید و حتی نقش خویش را در مذاکرات بینالمللی غرامت کارگر اجباری نازیان بازتعریف میکند. بخش عمدهٔ کتاب به مصاحبهها و خاطرات تاریخ شفاهی او اختصاص دارد: مثلاً او تجربیات مصاحبهاش با مادربزرگش و آشناییاش با وجدان خانوادگی را شرح میدهد. همچنین در این کتاب به جنبههای ادبی روایت (نثر) و تأثیرات آن در ساخت تاریخ اشاره شده است. از نکات بارز این اثر نگرش دوگانهٔ نیتهامر است: هم تجربهٔ زیسته خود را مد نظر دارد و هم تحلیل اجتماعی – نظری ارائه میدهد. این کتاب با سبک شخصی و خودبازتابانه خود در میان تاریخنگاران آلمانی و اتریشی شهرت یافته و برخی آن را مرزگذاری میان حوزههای خاطرهنگاری فردی و تاریخنگاری سنتی میدانند.
دیگر آثار منتخب: علاوه بر موارد بالا، نیتهامر کتب و مقالات متعددی در زمینه تاریخ شفاهی و تاریخ فرهنگی منتشر کرده است. از جمله میتوان به ویرایش و مشارکت او در مجموعههایی مانند „Die Jahre weiß man nicht, wo man die heute hinsetzen soll.“ Faschismuserfahrungen im Ruhrgebiet (1983) و یا مقالاتی در نشریات علمی همچون Archiv für Sozialgeschichte اشاره کرد که دیدگاههای او را در چارچوب کارگران پساجنگ و تاریخ تجربه توضیح میدهند.
مقالات کلیدی و پروژههای برجسته
نیتهامر مجموعهای از مقالات مهم در مجلات بینالمللی در زمینه تاریخ شفاهی و حافظه دارد. چند مقالهٔ شاخص وی عبارتاند از:
-
مقالهای با عنوان «تاریخ شفاهی در ایالات متحده: توسعه و چالشهای مصاحبههای دیاکرونیک» (Archived für Sozialgeschichte، ۱۹۷۸) که در آن به تاریخچه و مشکلات انجام مصاحبههای میاندورانی در آمریکا میپردازد. نیتهامر در این مقاله بر اهمیت ضبط مصاحبههای شاهدان عینی تأکید میکند و نشان میدهد چگونه این روش میتواند سلسله افسانههای رسمی را در تاریخ به چالش بکشد.
-
مقالهٔ «سوالها–جوابها–سوالها: تجربهها و ملاحظات روششناختی برای تاریخ شفاهی» (انتشار در جلد سوم LUSIR، ۱۹۸۵) که در آن او از تجربهٔ خود و همکارانش در پروژه روهر سخن میگوید و به جزئیات فنی و اخلاقی انجام مصاحبههای تاریخ شفاهی میپردازد. این مقاله بخشی از بحث روششناختی اوست مبنی بر اینکه رابطه مصاحبهگر و مصاحبهشونده باید چگونه باشد و پرسشهای باز چگونه باید تنظیم شوند.
-
مقالهٔ «ساختار و ساختارشکنی طبقات کارگر آلمان پس از ۱۹۴۵ و پس از ۱۹۹۰» (Oral History Review، ۲۰۰۴) که به زبان انگلیسی منتشر شد. در این نوشتار نیتهامر براساس مصاحبههای انجامشده، تحولات طبقهٔ کارگر در آلمان غرب و سپس پساجمعیت شرق آلمان را تحلیل میکند. او نشان میدهد چگونه وقایع پس از جنگ جهانی و وحدت آلمان، نظم اقتصادی و هویت طبقهٔ کارگر را دگرگون کرد و این دگرگونیها چگونه در خاطرات افراد منعکس شده است.
در زمینه پروژههای پژوهشی، برجستهترین آنها «LUSIR» (Lebensgeschichte und Sozialkultur im Ruhrgebiet 1930–1960) است که در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ زیر نظر نیتهامر اجرا شد. در این پروژه سراسری، صدها ساعت مصاحبه با کارگران روهر انجام شد و نتایج آن در سه جلد منتشر گشت. هدف LUSIR گردآوری گستردهی خاطرات مردمی بود تا تاریخ رسمی را با نمونههای واقعی زندگی روزمره تکمیل کند. از دیگر پروژهها میتوان به کار گروهی او و الکساندر فون پلاتو در دههٔ ۱۹۸۰ در آلمان شرقی اشاره کرد که تحت عنوان «گلاسنوست خصوصی ۱۹۸۷» انجام شد؛ حاصل آن در کتاب «تجربهٔ عمومی مردم» (۱۹۹۱) و بعدتر در «Ego-Histoire» منتشر شد. این پروژه مصاحبههای میدانی را با کارگران معادن در آلمان شرقی آغاز کرد تا تصویر دست اولی از زندگی تحت رژیم SED ارائه دهد.
علاوه بر این، نیتهامر به ترویج و سازماندهی منابع تاریخ شفاهی کمک کرد. او از بنیانگذاران و سردبیران انجمنها و ژورنالهای تاریخ شفاهی بود؛ از جمله عضو هیئت تحریریهی مجلهٔ BIOS (ژورنال تاریخ شفاهی) بود. در دهههای اخیر نیز در طرحهای دیجیتالسازی و آرشیو منابع تاریخ شفاهی در آلمان همکاری داشته است. مثلاً ساخت یک آرشیو متمرکز آنلاین برای مصاحبههای تاریخ شفاهی در آلمان (پروژه Oral-History.Digital) جزو ابتکارات اخیر است که او در حلقهٔ همکاران مؤثر بر این حوزه حضور داشته است. این فعالیتها کمک کردهاند تا دسترسی به مصاحبهها برای پژوهشگران بعدی تسهیل و حفاظت از این منابع ارتقاء یابد.
بازتاب و تأثیر در محافل علمی بینالمللی
آثار نیتهامر در مطالعات تاریخ شفاهی و حافظهٔ تاریخ معاصر تأثیر قابل توجهی داشته است. او بهعنوان «یک پیشگام تاریخ شفاهی در آلمان» شناخته میشود و آثار او در کتابها و مقالات دیگر به طور گسترده مورد استناد قرار میگیرند. برای نمونه، موضوع «تاریخ شفاهی جمعی» او (آثار اولیه LUSIR) جزو مجموعه «۵۰ اثر کلاسیک تاریخ معاصر» مورد اشاره محققانی چون یوریت و همکارانش در سال ۲۰۰۷ شده است. علاوه بر این، برخی پژوهشگران بینالمللی بهطور مستقیم از چارچوب نظری او تأثیر گرفتهاند؛ مثلاً پژوهشهای دیریک فان لاک (از همکارانش و از اساتید در حوزه حافظه) و اولریش هربرت (دانشمند تاریخ اجتماعی) بارها به نیتهامر ارجاع دادهاند.
آثار او در دانشگاههای مختلف آلمان و برخی دانشگاههای خارج از کشور بهعنوان منابع درسی استفاده میشوند؛ بهخصوص کتابهای روششناسی تاریخ شفاهی و نظریه حافظه او در دورههای فوق لیسانس تاریخ و علوم اجتماعی تدریس میشوند. مقالههای او در نشریات آکادمیک بینالمللی نیز بازتاب یافته است. برای مثال، نشریات تخصصی تاریخ شفاهی بریتانیا و آمریکا مقالات انگلیسی او را به چاپ رساندهاند و در کتابشناسیهای تاریخی مدرن، بهعنوان نمونههایی از روش «تاریخ شفاهی انتقادی» یاد میکنند. مناقشاتی نیز برسر روش او شکل گرفته؛ برخی منتقدان معتقدند اشتیاق او به «روایتهای فردی» میتواند تعصب مصاحبهگر را در نظر نگیرد، اما اغلب جامعهشناسان و تاریخدانان معاصر از اهمیت نگرش او به «حضور فعال مصاحبهشونده» استقبال کردهاند. به طور کلی، جایگاه نیتهامر در نقشهٔ تاریخ شفاهی جهان بهعنوان کسی تعریف میشود که هم نظریهپرداز و هم طراح پروژههای عملی این حوزه بود و نقش گردآورنده آرشیو را در کنار روششناس و نظریهساز ایفا کرد.
اهمیت او برای خوانندهٔ فارسیزبان و مطالعات تاریخ شفاهی در ایران
برای پژوهشگران و دانشجویان تاریخ و علوم اجتماعی در ایران، آشنایی با اندیشهها و روش نیتهامر اهمیت ویژهای دارد. ایدههای او میتواند چارچوب تازهای برای پروژههای تاریخ شفاهی ایران ارائه کند. به عنوان مثال، تأکید نیتهامر بر «تاریخنگاری دموکراتیک» و ضرورت شنیدن صدای گروههای معمولی جامعه (مانند کارگران، روستانشینان، زنان، اقلیتهای قومی) میتواند انگیزهای باشد تا پژوهشگران ایرانی در روایت رویدادهای مهم (از جمله انقلاب اسلامی یا جنگ) به مصاحبه با قشرهای متنوع جامعه بپردازند. مفهوم او از روایتهای دهقانی و «آرشیو حافظهٔ جمعی» نشان میدهد که هر مصاحبهکننده و مصاحبهشونده باید در فهم یکدیگر شریک باشد و پژوهشگر با رویکرد همکاری به ضبط خاطرات بپردازد. این دیدگاه مخصوصاً برای ایران راهگشا است، جایی که منابع مکتوب رسمی ممکن است از زبان گروههایی که حاشیهنشین یا تحت سرکوب بودهاند، عاری باشد.
از سوی دیگر، نگرش نیتهامر به خاطره بهعنوان فرآیندی کاملاً ذهنی و روایتساز برای درک گذشته نیز میتواند به تاریخنگاران ایرانی یادآوری کند که مصاحبههای شفاهی همیشه باید در زمینهٔ فرهنگی-اجتماعی خود مصاحبهشونده تحلیل شوند. مثلاً او به این نکته توجه داشت که مردم چگونه تجربیات خود را به قصه درمیآورند و در قالب گفتمان اجتماعی بازسازی میکنند؛ این مسئله در بررسی خاطرات شهدای جنگ یا فعالان انقلاب نیز قابل تعمیم است. در نتیجه، توجه او به نقش «تلقینها» و «نظم ایدئولوژیک» در شکلدهی حافظهها میتواند به پژوهشگران ایرانی کمک کند تا تفاوت میان خاطرهٔ راویان و روایت رسمی را بهتر درک کنند.
در مجموع، مفهوم «تجربهگراییِ تاریخ» (Erfahrungsgeschichte) نیتهامر که بر نقش فعال افراد و خاطرات آنها تأکید دارد، میتواند برای پروژههای تاریخ شفاهی ایران الهامبخش باشد. او نشان داد که چگونه تاریخ شفاهی میتواند روند «نگارش تاریخ از پایین» را پشتیبانی کند و چشماندازهای نوینی دربارهٔ هویت جمعی و حافظههای عمومی به دست دهد. با توجه به موضوعاتی مانند مطالعهٔ زندگی روزمره ایرانیان در دوران معاصر یا ثبت زندگینامهٔ گروههای به حاشیه راندهشده، چارچوب فکری نیتهامر مبنای مفیدی فراهم میکند. به این ترتیب، مطالعه و تحلیل آثار او امکان بازتعریفی نوین از تاریخ شفاهی ایران را میسر میسازد و درک عمیقتری از پیوند میان خاطرههای فردی و حافظهٔ جمعی در جامعهٔ ایران ایجاد میکند.
جمعبندی نهایی
لوتس نیتهامر در طول بیش از پنج دهه فعالیت علمی، نقش بسیار مؤثری در شکوفایی مطالعات تاریخ شفاهی و حافظهٔ تاریخی در آلمان داشت. او از دههٔ ۱۹۷۰ با آشنایی با تجربیات آمریکایی و انگلیسی در این زمینه، مؤسس پروژهٔ LUSIR شد و بهعنوان «پدر» تاریخ شفاهی آلمان شهرت یافت. کتاب او دربارهٔ «تجربههای زندگی و حافظهٔ جمعی» نخستین تلاش جامع برای وارد کردن صدای طبقهٔ کارگر به تاریخ معاصر بود و مسیر تازهای را باز کرد. آثار دیگر او مانند «پسا-تاریخ»، «تجربه عمومی مردم» و «هویت جمعی» نیز دیدگاههای نوینی به بحثهای مربوط به حافظه و هویت تاریخی ارائه دادند. همچنین، وی با مقالات روششناختی خود مباحثی مانند «دانش و روایت» و «نقش گفتوگو در تولید تاریخ» را ترویج داد.
در نتیجه، جایگاه نیتهامر را میتوان ترکیبی از نظریهپرداز حافظه، مجری پروژههای میدانی تاریخ شفاهی و مروج روششناسی جدید دانست. او روشن ساخت که چگونه تاریخ شفاهی میتواند شکاف روایتهای رسمی را پر کند و برای مردم عادی حق سخنرانی قائل شود. از این رو، شناخت اندیشهها و آثار او برای توسعهٔ مطالعات تاریخ شفاهی ضروری است. ایدهها و تجربههای او نشان داد که تاریخ دیگر مختص طبقات حاکم نیست، بلکه به روایتهای مردمی نیازمند است. این رویکرد، بهویژه برای جوامعی که در آن تاریخ شفاهی هنوز نوپا یا در حال شکلگیری است (همچون ایران)، راهگشا محسوب میشود. مطالعهٔ نیتهامر به پژوهشگران ایرانی میآموزد چگونه میتوان با روشِ دقیق و خودانتقادی حافظههای زیستی را مستندسازی کرد، و بدینسان درک کاملتری از گذشتهٔ جمعی فراهم آورد.
منابع منتخب به زبانهای اروپایی
Niethammer, Lutz. Lebenserfahrung und kollektives Gedächtnis. Die Praxis der „Oral History“. Frankfurt am Main: Syndikat, 1980.
Niethammer, Lutz. Posthistoire: Ist die Geschichte zu Ende? Reinbek bei Hamburg: Rowohlt, 1989.
Niethammer, Lutz. Posthistoire: Has History Ended? New York: W. W. Norton, 1992.
Niethammer, Lutz. Die volkseigene Erfahrung. Eine Archäologie des Lebens in der Industrieprovinz der DDR. Berlin: Rowohlt, 1991.
Niethammer, Lutz. Kollektive Identität. Heimliche Quellen einer unheimlichen Konjunktur. Reinbek bei Hamburg: Rowohlt, 2000.
Niethammer, Lutz. Ego-Histoire? Und andere Erinnerungs-Versuche. Wien: Passagen, 2002.
Niethammer, Lutz. Memory and History: Essays in Contemporary History. Frankfurt am Main: Peter Lang, 2012.
Althaus, Andrea; Apel, Linde. “Oral History” (English version). Docupedia-Zeitgeschichte, 2024.
Althaus, Andrea; Apel, Linde. “Oral History” (German version). Docupedia-Zeitgeschichte, 2023.
American Academy of Arts and Sciences. “Lutz Niethammer.” Cambridge, MA, 2025. (صفحهٔ رسمی عضویت نیتهامر)
همرسانی
مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ








نظر شما