گروه بررسی مسائل ایران در سال 1353 و صداهای شنیده‌نشده.

روایتی از هوشنگ نهاوندی، در گفت‌وگو با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد

گروه بررسی مسائل ایران در سال 1353 و صداهای شنیده‌نشده.

"نام گروه بررسی مسائل ایران را برایش گذاشتیم. بعد از اینکه این گروه تشکیل شد دو سه مورد باید بنده عرض بکنم. بعد از اینکه این گروه تشکیل شد یک روزی اعلی‌حضرت مرا خواستند و گفتند که «خیلی ما گزارش نارضایتی می‌شنویم. یک گزارش بدون هیچ‌گونه پرده پوشی از علل نارضایتی مردم به ما بدهید. ولی اشخاص مطمئنی این را تهیه کنند و این درز نکند.» به‌هرحال نشستیم و ساعت‌های متمادی با همدیگر بحث کردیم و گزارشی را نوشتیم که این گزارش در تابستان 53 به‌روی کاغذ آمد در سی و چند صفحه و برای اینکه ما مشخص بکنیم که مسئولیت همه ما هرکدام ما زیر هر ورق این کاغذ را امضاء کردیم. [...]

در این گزارش حسب‌المعمول و طبیعی هم بود چنین باشد شرحی نوشته شده بود از ترقیات ایران که چه مطالبی اتفاق افتاد ولی گفته شده بود که این ترقیات خود‌به‌خود مسائلی را هم ایجاد کرده نارضایتی‌هایی در میان مردم هست که اگر این نارضایتی‌ها مرتفع نشود این ممکن است به یک بحران‌های عمده‌ای منتهی بشود، و خطر در این است که این بحران‌ها، این بحران‌ها به احتمال قریب به یقین دلایلش را هم شرح داده بودیم. حادثه توتون و تنباکو، مشروطیت، جریان جمهوری در آخر قاجار و غیره، در ابتدای امر ممکن است که جنبه مذهبی داشته باشد ولی خطر در این است که بعداً عوامل چپ افراطی به‌تدریج کنترل این را دست بگیرند. اگر این وجود نداشت روی کاغذ تعجب‌آور است ولی نوشته شده و بنابراین دیگر نمی‌شود گفت گفتند، نوشتیم. و این خطر این است که حوادث عمده به خطرات عمده برای ایران، در حقیقت کلمه انقلاب را نگفته بودیم ولی گفته بودیم که خطر برای سلطنت و برای مملکت در پیش است. علل نارضایتی چیست؟ علل نارضایتی بسیاری را با نهایت صراحت و با نهایت ادب ذکر کرده بودیم.

 در درجه اول فساد. گفته بودیم که اکثر مأموران دولت در رده‌های بالا درستکار هستند اما کسانی هستند در رده‌های بالا و متاسفانه در اطراف خانواده سلطنت، اینها همه نوشته شده بود، که به صحیح یا به غلط شهرت به فساد دارند و متأسفانه این شهرت به فسادشان باعث می‌شود که اعتماد عمومی نسبت به دستگاه‌ها از بین برود و امثال این. دروغ‌گویی رجال دولت، وعده دادن، وعده‌هایی که می‌دهند و عمل نمی‌کنند و آبروی دولت و حکومت را در نزد مردم می‌برند. فقدان یک ارتباط میان دولت و روحانیت. وضع بسیار دلخراش شهر تهران که بعداً اولین گزارش گروه بررسی مسائل ایران هم درباره شهر تهران بود، گفتیم این شهر تهران خود‌به‌خود ممکن است یک علت انقلاب در ایران بشود. آن هم گزارشش خیلی (؟) بود. تورم، بالا رفتن قیمت‌ها که هنوز محسوس نبود. و بعد شرح مفصلی هم گفته شد درباره اشتباه‌کاری‌های سازمان امنیت که موجب نارضایتی مردم می‌شود. شرح بسیار مفصلی گفته شده بود درباره اینکه خیلی از برنامه‌های عمرانی جنبه تجملی و نمایشی‌اش بیشتر است و به‌هرحال طول می‌کشد درحالی‌که برنامه‌های مفیدی هست با پول‌های کمتر می‌شود به مرحله انجام درآورد.

و بعد گفته بودیم که باید تجدیدنظر در برنامه‌ها بشود. مبارزه با فساد بشود. افرادی که بدنام هستند از کار برکنار بشوند. بر کارهای ساواک نظارت خیلی شدید بشود. با روحانیت دیالوگ برقرار بشود. آزادی روابط، وسایل ارتباط جمعی آزادی بیشتری داشته باشند. و به همین خاطر بود که از رضای قطبی مشاوره کرده بودیم. او هم البته امضاء کرد پای همه را برای اینکه به‌هرحال عملاً در آخر دیگر به ما پیوسته بود. این گزارش را بنده بردم به اعلی‌حضرت تقدیم کردم. [...] دو روز بعد آقای هویدا شرفیاب می‌شود به‌نزد اعلی‌حضرت، اعلی‌حضرت به ایشان می‌گوید که یک همچین گزارشی اینها دادند و بخوانید خیلی جالب است و مطالب مهمی را نوشتند و یک کاری بکنیم.

مرحوم هویدا این مطالب را به خودش می‌گیرد یک مقداری و خیال می‌کرد که یک مانوری است برای اینه باعث سقوط حکومت ایشان بشویم. دو سه روز گذشت گویا از این جریان و مرحوم هویدا باز می‌گردد به نوشهر و به اعلی‌حضرت می‌گوید که «اینها یک عده گه‌تلکتوئل هستند»، این کلمه گه‌تلکتوئل هم از آنجا کم‌کم مرسوم شد که خیلی مرحوم هویدا از آن استفاده می‌کرد، «اینها یک عده گه‌تلکتوئل هستند که می‌خواهند تعطیلات اعلی‌حضرت را gacher [خراب] بکنند»، به فرانسه. اعلی‌حضرت هم در ته فکر خودشان لابد دلشان می‌خواست که یک کسی بهشان بگوید که اینها بی‌خود می‌گویند. و دیگر هرگز به این گزارش اشاره‌ای نکردند جز در کوارناواکا در مکزیک. می‌گفتند، «حق داشتید.»؛ بعد از اینکه دیگر کار از کار گذشته بود.

این هم متد کامل شاه بود، وقتی که کسی خیلی مزاحم می‌شد خود او را برمی‌داشت می‌گذاشت در رأس آن کاری که ایراد می‌گیرد و بعد نمی‌گذاشت آن کار را بکند. یادم می‌آِید که در گروه بررسی مسائل ایران ما یک گزارش بسیار بدی، بسیار بد، راجع به وضع دادگستری ایران دادیم و سیستم قضایی ایران به‌طور کلی. خیلی هم دولت و اعلی‌حضرت از این گزارش عصبانی شدند. ولی گزارش به‌هرحال رفت. رئیس کمیسیون قضایی گروه بررسی مسائل ایران آقای دکتر ناصر یگانه بود که آن موقع وکیل مجلس بود، سناتور بود ببخشید. و امضاء را بنابراین او کرد. و مجبورش کردیم امضاء بکند این را. بعد از یک مدتی اعلی‌حضرت فرمودند که دکتر یگانه بشود رئیس دیوان عالی کشور. روزی هم که ایشان رئیس دیوان عالی کشور شد در مراسم معرفی برگشتند به او گفتند «خیلی خوب دیگر شما هم گزارش نوشتید حالا شدید رئیس دیوان کشور."


هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما