مروری بر کتاب «تاریخ شفاهی: چالشهای گفتوگو»
بهکوشش مارتا کورکوسکا-بودزتان و کریستف زامورسکی

معرفی کتاب «تاریخ شفاهی: چالشهای گفتوگو»؛ مجموعهی مقالات، به ویراستاری مارتا کورکوسکا-بودزتان و کریستف زامورسکی
کتاب تاریخ شفاهی: چالشهای گفتوگو مجموعهی مقالاتی است از نویسندگان و مورخان شفاهی گوناگون، و ویراستاری مارتا کورکوسکا-بودزتان و کریستف زامورسکی، که به چالشهایی که میتواند پیشِ روی یک مورخ شفاهی در مصاحبه قرار داشته باشد اشاره میکند. این کتاب که جلد دهم مجموعهی SIN یا «مطالعاتِ روایت» از انتشارات جان بنجامین است، در 225 صفحه در سال 2009 در ایالات متحده منتشر شده است.
ویراستاران در یادداشت آغازین کتاب چنین مینویسند: «بدون تاریخ شفاهی تاریخی وجود نخواهد داشت. هرچه باشد، تاریخ شفاهی حالت آغازین تاریخ است، و با امکاناتی که امروزه در ثبت و نقل گفتار شفاهی برای ما وجود دارد، تاریخ شفاهی معنای بیشتری پیدا کرده است. با این حال، تاریخ شفاهی امری جدید نیست و هیچگاه از صحنه غایب نبوده است: در واقع، تاریخ شفاهی در دورانهای گوناگون در دربار پادشاهان، و نیز در فرهنگهای گوناگون همواره حضور داشته است، و با تکیه بر سنت شفاهی، دانشی از گذشته را که هنوز به صورت مکتوب درنیامده بود را حفظ میکرد.» نکتهی جالب توجه در اینجا اشارهی ویراستاران به «دموکراتیک»بودن رشتهی تاریخ شفاهی، و نیز وجوهِ اخلاقیای است که تاریخ شفاهی پرورششان میدهد: «تاریخ شفاهی دموکراتیکترین رشته است، و صرفاً در [رشته]ی تاریخ (و هرگز نه در تاریخِ آکادمیک) نمیگنجد. کسی که وارد این رشته میشود قرار نیست الزاماً یک مورخ، انسانشناس، یا روحانی حرفهای با تحصیلات معین باشد. در واقع، یک مورخ [مصاحبهگر] شفاهی محدود به هیچ طبقه، ست، جنسیت یا نژادی نمیتواند باشد: دانشجویان، کارگران و هر کسی میتوانند در مقام یک مورخ شفاهی دست به برگزاری یک مصاحبه بزنند.» نیز، ویراستاران اشاره میکنند که اصل اخلاقیِ بنیادینی که تاریخ شفاهی به پرورش آن یاری رسانده است، این است که باید مصاحبهشوندگان را «سوژه»ها، «انسان»هایی درنظر گرفت که هرگز یک ابژه برای تحلیل و بررسی نیستند؛ بلکه آنان کسانی هستند که در گفتوگویی دربارهی گذشته مشارکت میکنند.
کتاب در پنج بخش کلی تنظیم شده است:
بخش اول به چالشهای میدانی در مصاحبههای تاریخ شفاهی میپردازد. در این بخش به موضوعاتِ روششناسانهای از این قبیل برمیخوریم: «مسئلهی اعتماد در در مصاحبهی همدلانه»، «مورخ شفاهی، نه اخلاقورز و نه خبرچین»، و «مصاحبهی تاریخ شفاهی با نخبگان سیاسی». در این فصل به مسائلی مانند مشکلاتِ پیشِ روی برقراری ارتباط با راویان، چگونگی برانگیختنِ آنان برای روایت، راههایی برای برداشتنِ موانعِ پیشِ روی مصاحبهکننده و .. پرداخته میشود. سوفی اشتراندن در مقالهی خود با عنوان «مسئلهی اعتماد در مصاحبهی همدلانه» این مسئله را مورد بررسی قرار میدهد که یک مصاحبهی «همدلانه» چگونه باید مدیریت شود تا مصاحبهگر به وادی دلسوزی برای مصاحبهشونده درنیفتد. لینا رسی در مقالهی «مورخ شفاهی، نه اخلاقورز و نه خبرچین» این پرسشِ اخلاقی و روششناسانه را پیشِ رو مینهد و بررسی میکند که اگر - مثلاً - از مصاحبهشونده اعترافی به ارتکاب یک جرم بشنود چه باید بکند؟ آیا او باید امانتدار گفتههای او باشد، یا اینکه مسئله را به مقامات مسئول اطلاع دهد؟ و در پایان، کرستین گونمارک نیز، در مقالهی خود به نقش بسیار موثر «کمدهای حافظه»، یعنی چیزهایی مانند یادگارهای شخصی و .. در بهبود کیفیت یک مصاحبهی تاریخ شفاهی اشاره و جوانب گوناگونِ آن را بررسی میکند.
بخش دوم در ضمن سه مقاله به مسائل مربوط به جنسیت و تاریخ شفاهی میپردازد. در این بخش میتوان به بررسی تطبیقی جالبی میان سنت روششناختی آمریکایی و سنت روششناختی اروپایی در مورد مطالعات جنسیت برخورد.
بخش چهارم، «در پس و در ورای داستانها» نام دارد. در این بخش، در ضمن سه مقاله، مسئلهی پروژههای تاریخ شفاهی در میان بازماندگان محاصرهی لنینگراد، مهاجران ایرلندی در انگلستان و نیز پروژهای در لهستان مورد بررسی قرار میگیرد: اینکه تاریخ شفاهی میتواند چه فرصتها و امکاناتی را برای محققان دیگر رشتهها فراهم کند؟ اینکه زمینهی فرهنگی گفتوگو میان مصاحبهکننده و مصاحبهشونده چه نقشی بازی میکند و چه تأثیراتی میتواند داشته باشد؟ اینکه فرصتها و چالشها پیشِ روی قرار گرفتن مصاحبههای تاریخ شفاهی در دسترسِ گستردهی عموم مردم چهها میتواند باشد؟، اینها همه پرسشهایی هستند که در این بخش مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
فصل چهارم، با عنوان «چالشهای سپهر عمومی» از سه مقاله تشکیل شده است و به بحث دربارهی «تاریخ عمومی» و نسبت آن با تاریخ شفاهی میپردازد. چارلز هاردی سوّم، در مقالهاش با عنوان «تاریخ شنیداری و هنر صوتی» از تجربهی خود در عرضهی تاریخ در سپهر عمومی، یعنی در رادیو و تلویزیون، موزهها، مدرسهها و .. سخن میگوید و چالشها و امکاناتی را که پیشِ روی عرضهی تاریخ برای عموم مردم وجود دارد بررسی میکند. مقالهی بعدی، به قلم مارتا کوبیزین، به بررسی برنامهی تاریخ شفاهیای در لهستان، که از طریقِ آن آرمان آموزش اجتماعی مردم پیجویی میشد اختصاص یافته است. و در پایان این بخش، زیبایا آلفرد، در مقالهاش با عنوان «به اشتراکگذاری تاریخ شفاهی با عموم مردم»، به تجربهی پروژهی تاریخ شفاهیِ جوامع پناهندگان میپردازد.
فصل پنجم و پایانی نیز از دو مقاله تشکیل شده است: مقالهی نخست به قلم بریگیت هالبمایر با درنظر داشتنِ مشکلاتِ اخلاقی پیرامون مصاحبهی تاریخ شفاهی با زندانیان سابق یک اردوگاه کار اجبابی، به موضوع اخلاق تاریخ شفاهی اختصاص یافته است. و کارین استوگنر در مقالهی پایانی، میکوشد در پرتو فلسفهی والتر بنیامین و ارتباطی که میان حافظه و حقیقت تصور میشده است، تاریخ شفاهی را از دیدگاه فلسفی مورد بررسی قرار دهد.
مطالعهی این کتاب برای مورخان تاریخ شفاهی، و نیز عمومِ علاقمندان به تاریخ توصیه میشود.
همرسانی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ








نظر شما