«مسجد جدید قم؛ آبروی معماری قرن اخیر»
گزارشی از نشریهی «علم و زندگی»، فروردین 1338

آنچه در پی میآید متن مطلب منتشره بهقلم جلال آلاحمد در نشریهی «علم و زندگی» در فروردین 1338 در خصوص مسجد اعظم در قم با عنوان «مسجد جدید قم: آبروی معماری قرن اخیر» است.
***
در حالی که معماران و مهندسان و آرشیتکتهای محترم مملکت اغلب در فکر شرکت در مناقصههای دولتی و تأمین معاشند یا در فکر تقلید از معماری غربی با جرزهای هرمی و نشان دادن مقاومت مصالحی که یکجا از فرنگ وارد میشود و هر کودک کودنی در سوار کردن آنها سر هم – به هیچ مشکلی برنخواهد خورد – و در حالیکه مجموعه ساختمانهای جدید مهندسانِ از فرنگبرگشتۀ ما چیزی جز زشتی یا تقلید صرف را به ارمغان نمیآورد – در چنین روزگاری یک معمار تجربهدیدۀ ایرانی یعنی «مهندس لرزاده» - زیر نظر و بنا به ارادۀ مرجع تقلید عالم تشیع «حضرت آیتالله بروجردی» و به کمک مردم علاقمند به مذهب و سنن مذهبی– مشغول پایان دادن به ساختمان بزرگترین مسجدی است که در قرن چهاردهم هجری در این مملکت ساخته شده است و خالی از هر تعاونی یکتنه تمام خرابکاریهای دیگران را جبران خواهد کرد. سه چهار سال است هزاران نفر کارگر و بنا و کاشیساز و آهنکار مشغول ساختن چنین بنای یادگاری از استقلال جامعۀ تشیعاند و هر زائری که به قم میرود اگر هم چیزی از فن معماری درک نکند، دست کم میتواند پس از لذت بردن از زیبائیهای دو صحن کهنه و نو –و پس از تماشای آن همه شکوه آینهکاریهای مقصورۀ آستانه– ساعتی را نیز به تماشای این هنرنمائی جدید متخصصان فن معماری ایران بگذارند.
مساحت کل این مسجد که بر جای مخروبههای بیکاره افتادهای بنا شده یازده هزار متر مربع است –صحن زیر گنبد آن ۴۰۰ مترمربع– هر یک از دو شبستان جناحین ۹۰۰ مترمربع – با آبریز بسیار مرتب و تمیز و کتابخانه و شوفاژ سانترال. ارتفاع گلدستهها که هر یک دو پلکان مارپیچ دارند از کف بنا ۵۰ متر و ارتفاع گنبد ۴۰ متر – و قطر و ارتفاع خود گنبد ۲۰×۲۰ متر – کلفتی بدنۀ آن دو متر که در آن راهروهائی تعبیه شده است و از همه مهمتر اینکه بزرگترین گنبدی است که در قرن معاصر با کلافی یکسره آهنی ساخته شده که در عکس میبینید این عکسها البته مربوط به یک سال پیش است چرا که اکنون حتی گلدستههای مسجد نیز به زیر مأذنه رسیدهاند و کاشیکاری ایوانها و مقصوره بزرگ تمام شده است و مشغول کاشیکاری درون گنبدند. در تمام بنای به این بزرگی اصلا گچ به کار نرفته است. همه آهن و سیمان و آجر و کاشی و مرمر. به این طریق باید به خاطر سپرد که تحول مصالح ساختمانی نیز نمیتواند از تجدید حیات معماری اصیل ایرانی جلوگیری کند و اکنون آقایان مهندسان ما نمونهای پیش روی خود دارند. نمونهای بسیار زیبا با بهترین کاشیکاریهائی که شاید هیچکدام ما باور نمیکردیم در این روزگار هرج و مرج، امکانپذیر باشد. در مقابل چنین بنائی و چنین امکاناتی است که معماران فرنگدیدۀ ما مسجد دانشگاه را میسازند با چنان بدقوارگی و بدریختی و مهمتر از همه اینکه برای ساختن این مسجد نه مشاور عالی از فرنگ وارد کردهاند و نه از سازمان برنامه کمک مالی گرفتهاند و نه بر بودجۀ هیچیک از وزارتخانهها تحمیلی کردهاند.
و اکنون بدانیم که به جمع هزاران مسجدی که در سراسر ایران – در طول این چهارده قرن هجری – ساخته شده است یکی دیگر افزوده شده با همان ابهت و جلال و با همان سبک و روش معماری – خالی از تظاهر – دور از ریا و سروصدا و جنجال و مطبوعاتبازی و مصاحبه – و با این تفاوت که اگر تاکنون هرگز بیاد نداریم که بر پیشانی مسجد نام یکی از بزرگان اولوالامر! را نخوانده باشیم – بر پیشانی مقصورۀ این مسجد جدید نوشته است که «بنا به ارادۀ مرجع عالم تشیع بنا شده است» و این مطلب در عین حال که رسانندۀ استغنای عالم تشیع از توسل به سیاست و حکومت است میرساند که اولیاء امور در زمانه ما از این بابت نه دچار تنگنظری هستند و نه دربند عجب و غرور.
باید دید چرا چنین است؟ چرا با تکیه به معتقدات مذهبی هنوز میتوان چنین شاهکارهایی را در فن معماری بوجود آورد – در حالیکه بزرگترین محصول فرنگرفتههای ما در این فن – اگر منتهای کوشش را هم برای تلفیق معماری شرق و غرب به کار برده باشند – تازه می شود چیزی شبیه عمارات بیشمار بانک ملی؟ با نمائی از کاشیکاری مدرن شده و دور از طرح.ها و اشکال هندسی اصیل ایرانی. واقعاً چرا؟ آیا نباید علت را در سستی اساسی دانست که ما تمدن مثلاً جدیدمان را بر آن قرار دادهایم؟ مسلم است که در کار تجدید ظواهر تمدن ما نه ایمانی با خود داریم و نه علاقهای قلبی و حال آنکه مهندس لرزادهها هنوز از سر چشمه ایمان آب میخورند و یا تکیه بر قدرتهای مخفی هنرمندان بینام و نشان قم و اصفهان، میکنند.

کاشیکاری مسجد قم از جمله شاهکارهائیست که تا آن را نبینید گمان نمیکنید که خواب و خیال نیست. در عصر فیبر و لاستیک و مواد الاستیک و چنین رنگهای لاجوردی اصیلی؟ - آیا ممکن است؟ - نه تنها ممکن است بلکه این واقع امر است. مسجدیست در یازده هزار مترمربع و با پنجاه متر ارتفاع که از چهار فرسخی فریاد میزند و شما را به تماشای خود میخواند. تمام آجر مسجد را در خود قم پختهاند که بهترین آجرپزیها را دارد و کاشیها را در اصفهان پختهاند و به قم آوردهاند و معرق کردهاند و کار گذاشتهاند.
صرفنظر از سقف مسطح دو شبستان جناحین گنبد که مسلماً اجبار تیرهای آهن بوده است و مثل اغلب مسجدهای نویی که در سالهای اخیر در مملکت ساختهاند بفهمینفهمی ریخت کلیسائی به مسجد میدهد – و این البته بسیار امر دقیقی است که امیدواریم بعدها مورد توجه قرار بگیرد – تنها یک نکته را در تزیین این مسجد با همه زیبائیهایش باید مورد توجه قرارداد و آن اینکه زینت کردن خانه خدا با چراغ فلورسنت بسیار زشت مینماید. بگذارید همان شهردار تهران در و دیوار میدانها را چنین بصورت دکانهای سلمانی در بیاورد. بهتر نیست خانه خدا را با قندیل های ساخت اصفهان و با نوری ملایمتر از این که فعلاً هست روشن کرد؟ مگر نشنیدهاید که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟ آن چراغی که به مسجد حرام است همین فلورسنتها هستند.
بهخصوص در جائی که یک سفارش کلان برای آن همه قندیل مورد احتیاج در شبستانها و ایوانهای این مسجد بسیار زیبا به کسب دو سه هزار نفر دیگر از هنرمندان بینام اصفهان و شیراز رونقی خواهد داد که مسلما مورد توجه مراجع تقلید بودهاند. چه بخواهیم چه نخواهیم و بانیان این مسجد چه نظر دنیائی داشته باشند چه نظر بآخرت – مسلم است که در نتیجه گوشه ای از اقتصاد این مملکت را سالها به کار انداختهاند و چه بهتر که اکنون نیز بجای این همه چراغهای با نورهای زننده، تمام این مسجد به این عظمت را با هزاران قندیل کوچک و بزرگ ایرانی مسین یا برنجین زینت کنند. و البته باید در نظر داشت که روشن کردن چنان مقصورهای یا چنان گنبد و گلدستههایی جز با نورافکنهای قوی امکان پذیر نیست که لابد پس از اتمام مسجد تعبیه خواهند کرد تا کاشیکاری گنبد و گلدستهها شب و روز بدرخشد.
و اکنون بدانیم که به جمع هزاران مسجدی که در سراسر ایران – در طول این چهارده قرن هجری – ساخته شده است یکی دیگر افزوده شده با همان ابهت و جلال و با همان سبک و روش معماری – خالی از تظاهر – دور از ریا و سروصدا و جنجال و مطبوعاتبازی و مصاحبه – و با این تفاوت که اگر تاکنون هرگز بیاد نداریم که بر پیشانی مسجد نام یکی از بزرگان اولوالامر! را نخوانده باشیم – بر پیشانی مقصورۀ این مسجد جدید نوشته است که «بنا به ارادۀ مرجع عالم تشیع بنا شده است» و این مطلب در عین حال که رسانندۀ استغنای عالم تشیع از توسل به سیاست و حکومت است میرساند که اولیاء امور در زمانه ما از این بابت نه دچار تنگنظری هستند و نه دربند عجب و غرور.
امیدواریم که پس از اختتام ساختمان این بنای مبارک و زیبا بتوانیم به تفصیل بیشتر و با تصاویر رنگی باز هم از آن سخنی به میان بیاوریم.
.jpg)
.jpg)
همرسانی
مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ








نظر شما