مرگ لوییجی تراستولی و تأملاتی در تاریخ شفاهی

معرفی کتاب «مرگ لوییجی تراستولی و داستان‌های دیگر: شکل و معنا در تاریخ شفاهی»

مرگ لوییجی تراستولی و تأملاتی در تاریخ شفاهی

مطلب زیر معرفی کتاب مرگ لوییجی تراستولی و داستان‌های دیگر: شکل و معنا در تاریخ شفاهی، نوشته‌ی السانرو پورتلی است؛ مشخصات انگلیسی اثر حاضر چنین است:

The Death of Luigi Trastulli and Other Stories: Form and Meaning in Oral ,History – Alessandro Portelli, 1991

***

«فراتر از خودِ واقعه، حقیقتِ تاریخیِ اصیل و پراهمیتی که این روایت‌ها برجسته می‌کنند، همانا خاطره است.»
— الساندرو پورتلی، مرگ لوییجی تراستولی و داستان‌های دیگر

درباره نویسنده

الساندرو پورتلی (Alessandro Portelli) مورخ شفاهی و پژوهشگر فرهنگ عامه ایتالیایی است که در سال ۱۹۴۲ میلادی در رم به‌دنیا آمد. وی استاد ادبیات آمریکا در دانشگاه ساپینزا رم بوده و یکی از پیشگامان عرصه تاریخ شفاهی به‌شمار می‌رود. پورتلی علاوه بر تاریخ‌نگاری شفاهی، یک منتقد فرهنگی و موسیقی‌شناس نیز هست و سال‌ها در روزنامهٔ چپ‌گرای «ایل مانیفستو» قلم زده است. او در طول دوران کاری خود پروژه‌های تاریخ شفاهی مهمی را در ایتالیا و ایالات متحده انجام داده است؛ از جمله پژوهش درباره‌ی کارگران فولاد در شهر تِرنی ایتالیا و معدنچیان زغال‌سنگ در شهرستان هارلن ایالت کنتاکی آمریکا. دستاوردهای علمی پورتلی چنان اثرگذار بوده‌اند که در سال ۲۰۱۵ میلادی جایزه‌ی معتبر دان دیوید را در حوزهٔ «بازخوانی گذشته» دریافت کرد. همچنین مجموعۀ آثار او در زمینه تاریخ شفاهی موجب شده‌اند که از سوی نهادهای علمی، از جمله انجمن تاریخ شفاهی آمریکا (OHA)، مورد قدردانی قرار گیرد.

از دید بسیاری از متخصصان، پورتلی شیوه نگرش به تاریخ شفاهی را دگرگون کرده است. مری مارشال کلارک، مدیر مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا، تأکید می‌کند که کار پورتلی «تاریخ شفاهی را از یک فرزندخواندهٔ تاریخ بودن به ژانری مستقل و ادبی تبدیل کرد»؛ به‌بیانی دیگر، او نشان داد تاریخ شفاهی چیزی فراتر از گردآوری روایت‌های شاهدان عینی صرفاً به‌عنوان اموری درست یا نادرست است. پورتلی در مصاحبه‌ای دربارهٔ بزرگ‌ترین مشارکت خود گفته است: «من رویکردی ادبی را وارد مطالعهٔ روایت‌ها کردم. به روایت‌هایی علاقه داشتم که از نظر واقعیّت شاید درست نباشند، چرا که یکی از راه‌های دستیابی به معنا و ذهنیتِ وقایع، همین روایت‌های ظاهراً خطا هستند.» چنین نگرشی به خاطرات و روایت‌های افراد عادی، امضای ویژهٔ پورتلی در پژوهش‌های تاریخ شفاهی اوست که در آثار مکتوبش به‌خوبی منعکس شده است.

درباره کتاب

«مرگ لوییجی تراستولی و داستان‌های دیگر: شکل و معنا در تاریخ شفاهی» (The Death of Luigi Trastulli and Other Stories: Form and Meaning in Oral History) مجموعه‌ای از مقالات و پژوهش‌های الساندرو پورتلی است که نخستین بار در سال ۱۹۹۱ توسط انتشارات دانشگاه ایالتی نیویورک منتشر شد. این کتاب که یکی از آثار شاخص در حوزهٔ تاریخ شفاهی محسوب می‌شود، حاصل بیش از یک دهه کار پژوهشی پورتلی بین سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ است. مقالات کتاب در طی این سال‌ها نوشته و بازنگری شده بودند و سپس در قالب یک مجلد گردآوری شدند. پورتلی خود در مقدمه کتاب اشاره می‌کند که این مجموعه را نباید یک روایت نهایی و کامل انگاشت، بلکه آن را «پیش‌نویسی» می‌داند که در طی زمان تکمیل و اصلاح شده است. با این حال، همین گردآوری و انتشار به‌صورت یک کتاب واحد باعث شد اندیشه‌های پورتلی در باب تاریخ شفاهی به شکل منسجم‌تری در دسترس جامعه علمی قرار گیرد.

مضموناصلی کتاب بر رابطهٔ میان شکل روایت و معنای تاریخی آن متمرکز است. منظور از «شکل» در اینجا نحوه‌ی روایت شدن خاطرات و داستان‌ها است: ساختار روایت، زبان و شیوه بیان راویان، ترتیب زمانی خاطرات، و حتی عناصر فرهنگی مانند آوازها یا سکوت‌ها. پورتلی استدلال می‌کند که چگونه این شکل روایت می‌تواند به اندازه خودِ حقیقت واقعه، دارای اهمیت باشد و معنایی ژرف‌تر از آنچه در اسناد رسمی می‌یابیم به ما منتقل کند. او در مقالات این کتاب نشان می‌دهد که خاطرات شفاهی صرفاً برای کسب داده‌های جدید تاریخی نیستند، بلکه می‌توانند دریچه‌ای به فهم چگونگی به‌یاد‌آوری گذشته و معنایی که مردم به رخدادها می‌بخشند، بگشایند. به عنوان مثال، در ماجرای قتل لوییجی تراستولی – که نام کتاب نیز از آن گرفته شده است – پورتلی با موردکاوی اختلافات میان روایت‌های شفاهی کارگران و گزارش‌های مکتوب رسمی، به این نکته پی می‌برد که خطاهای حافظه و حتی جعل‌ها و افسانه‌پردازی‌های موجود در خاطرات مردم، خود دارای معنا است و منعکس‌کنندهٔ حقیقتی عمیق‌تر درباره ذهنیت تاریخی یک جامعه است. این کتاب از رهگذر چندین مطالعهٔ موردی متنوع، فرضیهٔ کلی پورتلی را به‌خوبی تبیین می‌کند: این‌که تاریخ شفاهی، معنای رویدادها را از خلال نحوه روایت آنها استخراج می‌کند و به ما امکان می‌دهد به لایه‌های پنهان‌تری از واقعیت‌های تاریخی دست یابیم که منابع رسمی و مکتوب قادر به ارائهٔ آن نیستند.

ساختار و فصول کتاب

کتاب مرگ لوییجی تراستولی و داستان‌های دیگر دارای یک مقدمه و سیزده فصل است که در سه بخش کلی سازمان‌دهی شده‌اند. بخش اول به مباحث روش‌شناسی تاریخ شفاهی می‌پردازد، بخش دوم دو مطالعه موردی بزرگ را در دو جامعه صنعتی (یکی در ایتالیا و دیگری در آمریکا) بررسی می‌کند، و بخش سوم به ارتباط میان تاریخ شفاهی و سایر حوزه‌های مطالعاتی می‌نگرد. عناوین و محتوای هر فصل به شرح زیر است:

فصل اول: «مرگ لوییجی تراستولی: خاطره و واقعه» – این فصل به روایت اصلی کتاب می‌پردازد که در آن پورتلی ماجرای کشته‌شدن لوییجی تراستولی، یک کارگر جوان کارخانه فولاد در شهر ترنی ایتالیا در سال ۱۹۴۹، را بررسی می‌کند. او مصاحبه‌های متعددی با کارگران سالخوردهٔ ترنی انجام داده و متوجه تناقض جالبی در خاطراتشان می‌شود: بسیاری از راویان زمان مرگ تراستولی را به اشتباه چند سال دیرتر (اوایل دهه ۱۹۵۰) به یاد می‌آورند، گویی که این واقعه را با رخدادهای اعتراضات کارگری سال‌های بعد پیوند زده‌اند. پورتلی با مقایسهٔ دقیق روایت‌های شفاهی مردم با اسناد و گزارش‌های مکتوب، نشان می‌دهد که این «خطای حافظه» تصادفی نیست، بلکه بازتاب نیازها و معناهایی است که جامعه به این حادثه نسبت داده است. به بیان دیگر، خاطره جمعی مردم ترنی زمان و زمینهٔ واقعه را بازسازی کرده تا با روایت بزرگ‌تری از مبارزات کارگری و هویت محلی‌شان سازگار شود. فصل نخست کتاب با طرح این مثال بنیادین، سنگ‌بنای استدلال پورتلی را می‌گذارد که چگونه فاصلهٔ میان واقعیت و حافظه، خود حاوی اطلاعات تاریخی ارزشمند است.

فصل دوم: «پژوهش به‌مثابه آزمایشی در برابری» – در این فصل، پورتلی به جنبه‌های اخلاقی و روش‌شناختی مصاحبه تاریخ شفاهی می‌پردازد. عنوان فصل اشاره به این ایده دارد که فرایند انجام یک مصاحبه تاریخ شفاهی، نوعی آزمایش برابری میان مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده است. پورتلی استدلال می‌کند که برخلاف روش‌های پژوهشی سنتی که در آنها پژوهشگر از موضعی بالا‌دست به سوژهٔ خود می‌نگرد، در تاریخ شفاهی مصاحبه‌گر و راوی در یک تعامل برابر انسانی وارد گفتگو می‌شوند. او تجربیات خود را در مصاحبه با کارگران و افراد عادی مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که ایجاد اعتماد متقابل، به‌اشتراک‌گذاری قدرت تعریف روایت، و گوش‌سپردن فعالانه به راوی چگونه می‌تواند کیفیت و عمق اطلاعات تاریخی به‌دست‌آمده را بهبود بخشد. این فصل به خواننده می‌آموزد که مصاحبه تاریخ شفاهی صرفاً گردآوری داده نیست، بلکه عرصه‌ای برای گفتگو و هم‌آفرینی روایت میان پژوهشگر و راوی است.

او در مقالات این کتاب نشان می‌دهد که خاطرات شفاهی صرفاً برای کسب داده‌های جدید تاریخی نیستند، بلکه می‌توانند دریچه‌ای به فهم چگونگی به‌یاد‌آوری گذشته و معنایی که مردم به رخدادها می‌بخشند، بگشایند. به عنوان مثال، در ماجرای قتل لوییجی تراستولی – که نام کتاب نیز از آن گرفته شده است – پورتلی با موردکاوی اختلافات میان روایت‌های شفاهی کارگران و گزارش‌های مکتوب رسمی، به این نکته پی می‌برد که خطاهای حافظه و حتی جعل‌ها و افسانه‌پردازی‌های موجود در خاطرات مردم، خود دارای معنا است و منعکس‌کنندهٔ حقیقتی عمیق‌تر درباره ذهنیت تاریخی یک جامعه است. این کتاب از رهگذر چندین مطالعهٔ موردی متنوع، فرضیهٔ کلی پورتلی را به‌خوبی تبیین می‌کند: این‌که تاریخ شفاهی، معنای رویدادها را از خلال نحوه روایت آنها استخراج می‌کند و به ما امکان می‌دهد به لایه‌های پنهان‌تری از واقعیت‌های تاریخی دست یابیم که منابع رسمی و مکتوب قادر به ارائهٔ آن نیستند.

فصل سوم: «چه چیزی تاریخ شفاهی را متفاوت می‌کند؟» – این فصل به بررسی وجوه تمایز تاریخ شفاهی از دیگر شیوه‌های تاریخ‌نگاری می‌پردازد. پورتلی در اینجا به این پرسش اساسی پاسخ می‌دهد که چرا تاریخ شفاهی منبعی منحصر‌به‌فرد است و چه چیزی آن را از اسناد مکتوب، آمارها و دیگر منابع تاریخی متمایز می‌کند. او به ویژگی‌هایی نظیر شخصی‌بودن روایت‌ها، حضور فعال حافظه و عاطفه در بازگویی رخدادها، تکثر صداهای متفاوت (چندصدایی) و نیز امکان بروز خطا یا تناقض در منابع شفاهی اشاره می‌کند. از دید پورتلی، همین ویژگی‌ها – که در نگاه اول ضعف به‌شمار می‌آیند – در واقع نقطهٔ قوت تاریخ شفاهی هستند، زیرا ما را به لایه‌های پنهان‌تری از حقیقت رهنمون می‌سازند. برای نمونه، او توضیح می‌دهد که خاطرات شفاهی ممکن است حاوی اشتباهات یا اغراق‌ها باشند، اما همین جنبه‌ها می‌توانند پرده از ارزش‌ها، باورها و معناهایی بردارند که افراد به گذشتهٔ خود می‌دهند؛ معناهایی که در ارقام و گزارش‌های رسمی اثری از آنها نیست.

 

فصل چهارم: «زمان زندگی من: کارکردهای زمان در تاریخ شفاهی» – محور این فصل مفهوم زمان در خاطرات شفاهی است. پورتلی عنوان فصل را از زبان یکی از راویان خود (یا به طور کلی از اصطلاح رایج «بهترین دوران زندگی من») وام گرفته تا به نقش پیچیدهٔ زمان در روایت‌های مردمی اشاره کند. او توضیح می‌دهد که زمان در حافظهٔ انسان لزوماً به صورت خطی و تقویمی عمل نمی‌کند؛ بلکه گذشته در ذهن راویان ممکن است بر اساس معنا و اهمیت رویدادها بازچینش شود. در این فصل، خواننده با مفهومی روبه‌رو می‌شود که می‌توان آن را «زمان روایی» نامید: مثلاً ممکن است فردی یک دورهٔ کوتاه اما پرحادثه از زندگی‌اش را با جزئیات فراوان به یاد آورد و بازگو کند، حال آنکه سال‌های بلند دیگری را به سرعت از آن بگذرد. پورتلی با آوردن نمونه‌هایی از مصاحبه‌های خود نشان می‌دهد که چگونه ساختار زمانی روایت‌های شفاهی می‌تواند بیانگر اولویت‌ها، احساسات و خودشناسی راوی باشد. این فصل بر نقش زمان‌پریشی‌ها، پرش‌ها به گذشته یا آینده، و ترتیب غیرخطی حوادث در خاطرات تأکید دارد و آنها را نه به‌عنوان خطا، بلکه به‌عنوان بخشی از معناسازی فرد از زندگی خویش تحلیل می‌کند.

فصل پنجم: «تقسیم جهان: صدا و فضا در گذار فرهنگی» – با فصل پنج، بخش دوم کتاب آغاز می‌شود که تمرکز آن بر دو فرهنگ صنعتی مختلف است. فصل پنج به شهر تِرنی در ایتالیا می‌پردازد؛ شهری که در میانهٔ قرن بیستم دستخوش صنعتی‌شدن و تغییرات فرهنگی عمده‌ای شد. پورتلی در این فصل به جنبه‌های حسی و فضایی فرهنگ کارگری ترنی توجه کرده است. عنوان «تقسیم جهان» اشاره به تغییر مرزبندی‌های اجتماعی و حسی در دوران گذار دارد. او شرح می‌دهد که چگونه ورود کارخانه‌ها و صنعت به ترنی، فضاهای صوتی و فیزیکی زندگی مردم را دگرگون کرد. برای مثال، سکوت روستایی و صدای طبیعت جای خود را به هیاهوی ماشین‌آلات صنعتی داد و این دگرگونی صداها، نشانه‌ای از تغییر فرهنگ و روابط قدرت در جامعه بود. پورتلی مفهوم «صدا» را هم به معنای صوت واقعی (مانند صدای سوت کارخانه یا همهمهٔ کارگاه‌ها) و هم به معنای صدای اجتماعی (حق صحبت و حضور در عرصه عمومی) به کار می‌گیرد. او نشان می‌دهد که در فرآیند صنعتی‌شدن ترنی، صداهای جدیدی به گوش رسیدند و صداهای سنتی کمرنگ شدند؛ به بیان دیگر، قدرت اجتماعی گروه‌ها نیز در فضای جدید تقسیم شد. این فصل تصویری زنده از حس‌و‌حال زندگی در یک شهر صنعتی در حال گذار ارائه می‌دهد و پیوند میان تجربهٔ حسی کارگران و ساختارهای کلان تاریخی را ترسیم می‌کند.

فصل ششم: «رویاهای بی‌زمان: خاطرهٔ طبقهٔ کارگر و جهان‌های ممکن» – این فصل همچنان در بخش مربوط به ترنی ایتالیا قرار دارد و به مضمون رویای تاریخی و چشم‌اندازهای آرمانی در حافظه کارگران می‌پردازد. پورتلی اصطلاح «رویاهای بی‌زمان» (Uchronic dreams) را برای توصیف تصورات و خاطراتی به کار می‌برد که واقعیت تاریخی رخ نداده‌اند اما در ذهن راویان به شکل امید یا حسرت نسبت به گذشته یا آینده حضور دارند. او در مصاحبه‌های خود با کارگران قدیمی ترنی متوجه می‌شود که برخی از آنان دربارهٔ «آنچه می‌توانست رخ دهد ولی هرگز اتفاق نیفتاد» صحبت می‌کنند. برای نمونه، کارگری ممکن است از اعتصابی یاد کند که می‌توانست به انقلاب یا تغییرات بزرگی منجر شود، هرچند در عمل سرکوب شد و به نتیجه نرسید. پورتلی این خاطرات ممکن‌بود اما محقق‌نشده را «جهان‌های ممکن» می‌نامد و تحلیل می‌کند که چرا چنین روایت‌هایی برای راویان مهم‌اند. این فصل به جنبه‌ای ظریف از تاریخ شفاهی می‌پردازد: آرزوها و احتمالات در حافظه جمعی. به گفته پورتلی، این رویاهای تاریخی به ما می‌گویند کارگران صرفاً به آنچه رخ داده اکتفا نمی‌کنند، بلکه برای گذشته و آینده خود معناهایی خیالی نیز می‌سازند که بیانگر آرمان‌ها و ناخودآگاه جمعی آنان است.

فصل هفتم: «بهترین رفتگر شهر: زندگی و زمانهٔ والترو پپولونی، کارگر» – این فصل یک زندگی‌نامهٔ تاریخ شفاهی است. پورتلی در خلال پژوهش‌های خود در ترنی با کارگری به نام والترو پپولونی گفت‌وگو کرده و داستان زندگی او را با جزئیات روایت می‌کند. والترو که سال‌ها به عنوان رفتگر (مأمور جمع‌آوری زباله شهری) کار کرده بود، از نگاه پورتلی نمونه‌ای از یک قهرمان گمنام طبقه کارگر است. عنوان فصل («بهترین رفتگر شهر») شاید برداشتی از لحن فروتنانه و طنزآمیز خود پپولونی باشد که به کارش افتخار می‌کند. در این زندگی‌نامه شفاهی، خواننده با فراز و نشیب‌های حیات یک کارگر ساده آشنا می‌شود: از کودکی و جوانی والترو در دوران فاشیسم و جنگ جهانی دوم گرفته تا سال‌های کار در خیابان‌های ترنی و مشاهدات او از تغییرات اجتماعی. پورتلی با دقت به جزئیات زندگی روزمره والترو می‌پردازد و از خلال خاطرات او، تاریخ اجتماعی ترنی را بازسازی می‌کند. در این فصل همچنین نقش فرهنگ عامه (از قبیل ترانه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و خاطرات محلی) در شکل‌دهی به هویت والترو و هم‌نسلانش بررسی شده است. نتیجهٔ کار، ترسیم تصویری زنده و انسانی از تاریخ است که در آن نام‌آوران غایب‌اند و صدای یک شهروند عادی طنین‌انداز شده است.

فصل هشتم: «ورزش، کار و سیاست در یک شهر صنعتی» – فصل هشتم همچنان در بستر شهر ترنی ایتالیا باقی می‌ماند اما موضوعی متفاوت را بررسی می‌کند: نقش ورزش در فرهنگ کارگری و سیاسی یک جامعه صنعتی. پورتلی در این فصل به طور مشخص به ورزش فوتبال در ترنی می‌پردازد و پیوندهای میان تیم‌های ورزشی، هویت طبقاتی کارگران و تحولات سیاسی را واکاوی می‌کند. او شرح می‌دهد که چگونه باشگاه‌های ورزشی محل تلاقی کارگران در اوقات فراغت بوده و ورزش فوتبال به جزئی از زندگی جمعی آنان تبدیل شده است. در ترنی، تیم فوتبال شهر (تیم «ترنانا») پشتیبانی گسترده‌ای از سوی کارگران کارخانه‌ها داشت و پیروزی‌ها یا شکست‌های این تیم، بازتابی از روحیه و وحدت جامعه کارگری تلقی می‌شد. پورتلی نشان می‌دهد که حتی در استادیوم فوتبال، تنش‌های طبقاتی و سیاسی حضور داشتند؛ برای مثال، شاید کارفرمایان و مدیران کارخانه‌ها تیم رقیب یا سرگرمی‌های متفاوتی را ترجیح می‌دادند. این فصل به زیبایی ترسیم می‌کند که چگونه فرهنگ ورزشی به عرصه‌ای برای بیان هویت و تضادهای اجتماعی بدل می‌شود. همچنین مواردی از خاطرات راویان نقل می‌شود که چگونه اتفاقات ورزشی با رخدادهای تاریخی مهم (مثل اعتصابات یا تظاهرات) تداخل پیدا کرده و در یادها به‌هم‌پیوسته‌اند.

فصل نهم: «گونه‌شناسی سرودهای کارگری» – آخرین فصل مربوط به بخش ترنی ایتالیا، پژوهشی در زمینه موسیقی عامه‌پسند صنعتی و سرودهای کارگری است. پورتلی که خود علاقه‌مند به موسیقی مردمی است، در این فصل به جمع‌آوری و تحلیل ترانه‌ها و سرودهایی می‌پردازد که در میان کارگران صنایع رواج داشته‌اند. او مجموعه‌ای از این آوازها – از لالایی‌ها و نغمه‌های کار در کارخانه گرفته تا سرودهای اعتراضی – را گردآوری کرده و از نظر محتوا، ساختار و کارکرد اجتماعی طبقه‌بندی می‌کند. این «گونه‌شناسی» نشان می‌دهد که چگونه موسیقی و آواز بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ کارگری بوده و وسیله‌ای برای بیان احساسات، اعتراض‌ها و اتحاد میان کارگران محسوب می‌شده است. برای مثال، برخی ترانه‌ها روایت‌گر سختی کار در کارخانه و دلتنگی‌های کارگران هستند، برخی دیگر طنزآمیزند و مدیران و وضعیت کارخانه را دست می‌اندازند، و گروهی نیز صریحاً حالت اعتراضی و سیاسی دارند (سرودهای اتحادیه‌ای و انقلابی). پورتلی توضیح می‌دهد که این ترانه‌ها در کنار هم یک تاریخ غیررسمی موسیقایی از جامعه کارگری ترنی ارائه می‌دهند؛ تاریخی که در آن می‌توان امیدها، رنج‌ها و مبارزات کارگران را در قالب نغمه‌ها شنید. این فصل وجه دیگری از اهمیت فرهنگ عامه در تاریخ شفاهی را نشان می‌دهد و تأکید می‌کند که برای فهم کامل یک جامعه، باید به صدای آوازها و شعرهای مردمی آن نیز گوش سپرد.

فصل دهم: «الگوهای پدرسالاری: از شهرک شرکتی تا کارگاه اتحادیه‌ای» – با فصل‌های دهم و یازدهم، کتاب به مطالعه‌ی موردی دوم خود می‌پردازد که این بار در ایالات متحده آمریکا واقع است. پورتلی در دهه ۱۹۸۰ پژوهشی گسترده در شهرستان هارلن در ایالت کنتاکی انجام داد و تاریخ شفاهی معدنچیان زغال‌سنگ آن منطقه را ضبط کرد. فصل دهم روند تحول روابط کار و سرمایه در جوامع معدنچی هارلن را بررسی می‌کند. اصطلاح «شهرک شرکتی» اشاره به دوران اولیه استخراج معادن در اوایل قرن بیستم دارد که طی آن شرکت‌های معدن‌داری برای کارگران خود شهرک‌های مسکونی، فروشگاه‌ها و امکانات رفاهی فراهم کرده بودند. این مدل که در ظاهر یک پدرسالاری مهربان (نگهداری از کارگران همچون پدر از فرزندان) بود، در باطن به شرکت امکان می‌داد همه جنبه‌های زندگی کارگران – از مسکن و خرید تا اوقات فراغت – را کنترل کند. پورتلی این الگوی پدرسالاری صنعتی را توضیح می‌دهد و سپس گذار به مرحله‌ای را نشان می‌دهد که کارگران با تشکیل اتحادیه‌های نیرومند توانستند از زیر یوغ این تسلط یک‌جانبه بیرون بیایند. عنوان فصل «از شهرک شرکتی تا کارگاه اتحادیه‌ای» دقیقاً بیانگر این گذار است؛ یعنی از وضعیتی که در آن همه‌چیز تحت حاکمیت شرکت بود به وضعیتی که در آن کارگران اتحادیه‌های خود را داشتند و در محیط کار چانه‌زنی جمعی می‌کردند. پورتلی بر اساس مصاحبه‌هایی که با نسل‌های مختلف معدنچیان هارلن انجام داده، الگوهای رفتاری و ذهنیتی هر دوره را ترسیم می‌کند. او نشان می‌دهد در دوران پدرسالاری شرکتی، فرهنگی از وابستگی و سکوت حاکم بود، در حالی که با قوت‌گرفتن اتحادیه‌ها، فرهنگ اعتراض و همبستگی کارگری جای آن را گرفت. این فصل تصویری تاریخی از مبارزهٔ کارگران آمریکایی برای کسب حقوق و کرامت خود ارائه می‌دهد و ریشه‌های بسیاری از چالش‌های کارگری امروز را در گذشته جست‌وجو می‌کند.

فصل یازدهم: «هیچ‌کس آن‌جا بی‌طرف نیست: جدال فرهنگی طبقات در اعتصاب معدنچیان هارلن (۱۹۳۱۱۹۳۲ – این فصل نگاهی عمیق‌تر به یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ کارگری آمریکا یعنی اعتصابات معدنچیان هارلن در سال‌های ۱۹۳۱–۱۹۳۲ دارد. عنوان فصل برگرفته از جمله‌ای معروف در ترانهٔ اعتراضی کارگران هارلن است: «می‌گویند در هارلن کانتی هیچ‌کس بی‌طرف نیست» – شعاری که نشان‌دهنده فضای دو‌قطبی و ستیزگر آن دوران است. پورتلی در این فصل، علاوه بر روایت وقایع آن اعتصاب خونین (که گاهی «جنگ‌های زغال‌سنگ» نیز نامیده شده)، به ابعاد فرهنگی مبارزه طبقاتی می‌پردازد. او از خلال مصاحبه با بازماندگان و فرزندان معدنچیان، خاطراتی را گردآوری کرده که حاکی از شکاف عمیق میان فرهنگ کارگران اعتصابی و فرهنگ کارفرمایان و حامیانشان است. برای مثال، در روایت‌های شفاهی می‌بینیم که چگونه خانواده‌های کارگر شعرها، داستان‌ها و ترانه‌هایی حماسی درباره اعتصاب می‌ساختند و آن را نسل‌به‌نسل منتقل می‌کردند، در حالی که رسانه‌های وابسته به شرکت‌ها، اعتصاب‌گران را اغتشاشگر معرفی می‌کردند. پورتلی مفاهیمی چون خائن/وفادار، اتحاد/تفرقه و قهرمان/شرور را در فرهنگ عامهٔ منطقه طی اعتصاب تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد هر یک از طرف‌های درگیر، روایت خاص خود را از رویدادها داشت که تا امروز نیز در حافظه محلی باقی مانده است. این فصل از کتاب بیانگر آن است که در دل یک نزاع کارگری، نبردی برای تعریف حقیقت و ساختن حافظه تاریخی نیز جریان دارد و تاریخ شفاهی می‌تواند لایه‌های پنهان این نبرد روایی را آشکار کند.

مرگ لوییجی تراستولی و داستان‌های دیگر را می‌توان یک نقطهٔ عطف در ادبیات تاریخ شفاهی دانست. این کتاب از زمان انتشارش مورد تحسین گستردهٔ محققان علوم تاریخی و اجتماعی قرار گرفت و خیلی زود به عنوان یک منبع کلاسیک در درس‌ها و کارگاه‌های تاریخ شفاهی به‌کار رفت. منتقدان به ابتکار پورتلی در توجه به جنبه‌های خلاقانهٔ حافظه و روایت اشاره کرده‌اند و آن را رویکردی تازه برای فهم تاریخ از پایین (تاریخ مردمی) ارزیابی نموده‌اند.

فصل دوازدهم: «شکل شفاهی قانون: پروندهٔ ۷ آوریل» – بخش سوم و پایانی کتاب به رویکرد میان‌رشته‌ای تاریخ شفاهی اختصاص دارد. در فصل دوازدهم، پورتلی سراغ تقاطع تاریخ شفاهی و تاریخ حقوق می‌رود. «پروندهٔ ۷ آوریل» اشاره به رویدادی سیاسی در ایتالیا (دهه ۱۹۸۰) دارد که طی آن در تاریخ ۷ آوریل تعداد زیادی از فعالان چپ و روشنفکران ایتالیایی به اتهام همکاری با تروریسم بازداشت و محاکمه شدند. این ماجرا یکی از پرونده‌های جنجالی قضایی در تاریخ معاصر ایتالیا بود که سال‌ها در افکار عمومی بحث‌برانگیز باقی ماند. پورتلی در این فصل نشان می‌دهد که چگونه روایت شفاهی افراد درگیر (متهمان، خانواده‌هایشان، و حتی وکلا و قضات) شکلی جایگزین از حقیقت حقوقی را رقم می‌زند که ممکن است با روایت رسمی دادگاه متفاوت باشد. او اصطلاح «شکل شفاهی قانون» را برای توصیف آن بخش از تاریخ یک محاکمه به کار می‌برد که در خاطرات و گفتگوهای غیررسمی مردم ثبت می‌شود نه در متن احکام و صورت‌جلسات دادگاه. به عنوان نمونه، در پرونده ۷ آوریل، خاطرات شفاهی بازداشت‌شدگان حاکی از تلقی آنها از بی‌عدالتی نظام قضایی، حمایت یا خیانت نزدیکان، و احساسات جمعی جنبش چپ ایتالیا در آن مقطع است؛ اموری که طبعاً در اسناد رسمی دادگاه منعکس نشده‌اند. پورتلی استدلال می‌کند که برای درک کامل یک واقعه تاریخی-حقوقی، باید صداهای حاشیه‌ای و غیررسمی پیرامون آن را نیز شنید. این فصل در واقع نمونه‌ای از کاربست روش تاریخ شفاهی در مطالعه تاریخ حقوق و سیاست است و مرزهای سنتی پژوهش تاریخی را به چالش می‌کشد.

فصل سیزدهم: «ابشالوم، ابشالوم!: تاریخ شفاهی و ادبیات» – آخرین فصل کتاب به پیوندهای تاریخ شفاهی با ادبیات می‌پردازد و پورتلی در آن به‌طور ویژه رمان مشهور «ابشالوم، ابشالوم اثر ویلیام فالکنر را بررسی می‌کند. این رمان خود ساختاری مبتنی بر روایت‌های شفاهی چندگانه دارد: چند شخصیت مختلف داستانی را از زوایای متفاوت برای یکدیگر بازگو می‌کنند و خواننده به تدریج از خلال این روایت‌های متقاطع به حقیقت پی می‌برد. پورتلی از رمان فالکنر به عنوان نمونه‌ای ادبی بهره می‌گیرد تا نشان دهد که ادبیات روایی نوین چگونه مسائلی مشابه تاریخ شفاهی را طرح می‌کند؛ مسائلی مانند حافظهٔ جمعی، تناقض در روایت‌ها، نقش راوی و رابطهٔ میان روایتگر و شنونده. او مفهوم «داستان در داستان» و روایت غیرخطی را در ابشالوم، ابشالوم! تحلیل می‌کند و توضیح می‌دهد که این تکنیک‌های ادبی در واقع بازتابی از نحوهٔ کارکرد حافظه و داستان‌گویی شفاهی در دنیای واقعی هستند. بدین ترتیب، پورتلی نتیجه می‌گیرد که تاریخ شفاهی می‌تواند از نقد ادبی و رمان‌خوانی درس‌هایی بیاموزد؛ همان‌طور که رمان‌نویسانی چون فالکنر نیز به شهود عمیقی دربارهٔ حافظه و روایت رسیده‌اند که موازی با یافته‌های تاریخ شفاهی است. فصل سیزدهم با تأکید بر این همپوشانی‌ها، پل محکمی میان علوم انسانی مختلف می‌زند و خواننده را به تاملی گسترده‌تر دربارهٔ معنا و روایت فرامی‌خواند.

جمع‌بندی و جایگاه کتاب

مرگ لوییجی تراستولی و داستان‌های دیگر را می‌توان یک نقطهٔ عطف در ادبیات تاریخ شفاهی دانست. این کتاب از زمان انتشارش مورد تحسین گستردهٔ محققان علوم تاریخی و اجتماعی قرار گرفت و خیلی زود به عنوان یک منبع کلاسیک در درس‌ها و کارگاه‌های تاریخ شفاهی به‌کار رفت. منتقدان به ابتکار پورتلی در توجه به جنبه‌های خلاقانهٔ حافظه و روایت اشاره کرده‌اند و آن را رویکردی تازه برای فهم تاریخ از پایین (تاریخ مردمی) ارزیابی نموده‌اند. هرچند این کتاب به خودی خود برنده جایزهٔ مشخصی نشد، اما تاثیرگذاری‌اش بر حوزهٔ تاریخ شفاهی چنان بوده است که در شناخت جهانی از پورتلی سهم بسزایی داشته است. پورتلی برای مجموع فعالیت‌هایش جوایز معتبری کسب کرده که از جمله آن‌ها جایزه ویارجو ایتالیا و جایزه انجمن تاریخ شفاهی آمریکا است؛ این موفقیت‌ها نشان‌دهندهٔ میزان اعتبار و اهمیتی است که جامعه علمی برای کار او قائل بوده است.

در یک نگاه کلان، کتاب حاضر صرفاً مجموعه‌ای از قصه‌های تاریخی نیست، بلکه بیانیه‌ای روش‌شناختی دربارهٔ ماهیت تاریخ شفاهی است. پورتلی با قلمی شیوا و مستند به تجربه‌های میدانی، خواننده را متقاعد می‌سازد که برای درک تاریخ، صرفاً نباید در پی گردآوری واقعیت‌های خام بود، بلکه باید به معنایی که مردم به تجربه‌های خود می‌دهند نیز گوش فرا داد. این کتاب به ما یادآوری می‌کند که تاریخ در خاطرات و قصه‌های بیان‌شده توسط آدم‌های معمولی جریان دارد و گاه حقیقت درون این خاطرات از واقعیت‌های رسمی پرمایه‌تر است. بیش از سه دهه از انتشار مرگ لوییجی تراستولی می‌گذرد، اما مباحث و روش‌های مطرح‌شده در آن همچنان در پژوهش‌های تاریخ شفاهی الهام‌بخش و زنده‌اند. برای هر علاقه‌مند به تاریخ شفاهی، این کتاب نمونهٔ درخشانی است از این‌که چگونه می‌توان صداهای حاشیه‌نشین تاریخ را به مرکز توجه آورد و از دل روایت‌های ناتمام و نامعتبر ظاهری، به حقایقی عمیق دربارهٔ فرهنگ، جامعه و حافظه جمعی دست یافت. این میراث ماندگار الساندرو پورتلی است که خواننده را به بازاندیشی در چیستی تاریخ و چگونگی روایت آن فرامی‌خواند.

 


هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما