"من بررسی کردم و دیدم این گرگ (اشاره به شرق) دندانهایش کوتاهتر است."
سیدعلی اکبر برقعی به روایت آیتالله محمد آل اسحاق

- بهمناسبت سالروز درگذشت آیتالله سید علیاکبر برقعی قمی (1366)
"آیتالله برقعی از دوستان نزدیک بنده بود و نسبت به من لطف فراوانی داشت. من ارتباط علمی نزدیکی با ایشان داشتم. گواهی میدهم یک مجتهد صاحبنظر، سیاستمداری اسلامی و همچنین نویسنده و گویندهای برجسته در عرصه معارف دینی و اجتماعی بود.
پیش از حوادث کنگره برلین یک روز که به دیدارشان رفته بودم، دیدم مشغول خالی کردن آب حوض خانه است. از حوض بیرون آمده و تنها یک لُنگ به کمر بسته بود. هنوز لباس کامل نپوشیده بود. رابطهمان آنقدر نزدیک و صمیمی بود که با همان وضعیت از من پذیرایی کرد. وقتی نشستیم، به ایشان گفتم: «من واقعاً این مسئله برایم جای سؤال دارد. شما با این مقام علمی و بینش سیاسی چطور از گروههای چپ حمایت میکنید؟»
ایشان پاسخ دادند: «فلانی! الان چه کسی بر ما حاکم است؟ از سیاست جهانی باخبری؟ دنیا به دو بلوک تقسیم شده: کاپیتالیسم و سوسیالیسم. آن زمان، رهبری استکبار جهانی با انگلستان بود. در این دو جبهه، غرب به رهبری انگلستان و شرق به رهبری شوروی است و اسلام اصلاً مطرح نیست.
از من پرسید: «آیا تو میتوانی در مدرسهی فیضیه اسلام را پیاده کنی؟ اگر نه، پس اسلام وجود ندارد؛ در چنین وضعی، باید یکی از این بیگانگان بر ما حکومت کند. حالا کدامیک بهتر است؟» بعد ادامه داد: «من بررسی کردم و دیدم این گرگ (اشاره به شرق) دندانهایش کوتاهتر است. چپیها تازهواردند و میشود با آنها کنار آمد؛ میشود امتیاز داد و امتیاز گرفت. اما طرف مقابل (یعنی غرب) از مشروطه تا حالا چیزی برای ما باقی نگذاشتهاند؛ نه از نظر سیاسی، نه اقتصادی، نه منابعی چون نفت. آنها هرچه داشتیم بیرحمانه غارت کردند و خواهند کرد.
پس آیا باید همان سیاست را ادامه دهیم یا سیاستی نو وارد عرصه کنیم، بلکه به کمک این تغییر، اندکی از استقلال خود را بازیابیم؟ تشخیص من این است که به انگلستان و استکبار غرب هیچ امیدی نیست؛ نه چیزی میدهند و اگر وعدهای هم بدهند، دروغ است. اما با این گروه بهتر میشود تعامل کرد. چون تازهکارند و برای جلب همراهی، امتیازاتی میدهند. حتی ممکن است برخی از ارزشهای ما را به رسمیت بشناسند.
بعد گفت: «پیش از تو، آقاموسی صدر هم اینجا بودند؛ ایشان نیز برای همین موضوع آمده بودند. تحلیل سیاسی من این است: اگر اسلام در صحنه بود، نه شوروی را قبول داشتیم، نه کمونیسم را، نه کاپیتالیسم و نه استکبار را. اما واقعیت این است که اسلام در میدان نیست. ما ناچاریم بین دو استعمارگر یکی را انتخاب کنیم. برداشت من این است که میشود با این یکی راحتتر کنار آمد.»"
- از خاطرات آیتالله محمد آل اسحاق؛ در دست انتشار از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
همرسانی
مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ








نظر شما