نماد پارسایی
مروری بر کتاب "روایت آقا"،

روایت آقا مجموعه سخنان و گزارش هایی است که آیت الله خامنه ای در قالب خاطره و گفتارهای شفاهی متعددی از پدر گرامی شان مرحوم آیت الله سید جواد خامنه ای در زمان های متعددی بیان کردند. این گفته ها توسط دفتر تنظیم نشر آثار معظم له تدوین و با دیباچه ای به قلم رهبر انقلاب، همراه با پاورقی ها و تایید نهایی ایشان به چاپ رسیده است.
این خاطرات خواندنی در شش فصل و دو پیسوت تکمیلی و اسناد در 312 صفحه با عناوین زیر تنظیم شده است :
- آقا و روزگار جوانی
- آقا و خانم
- آقا و حوزه
- آقا و سبک زندگی
- آقا و سیاست
- آقا و من
سه خصوصیت برجسته کتاب
1- ارائه تصویری روشن از سید جواد خامنه ای
آنچه که در روایت آقا بسیار جالب و قابل تحسین است، روایتی بی پرده از خصوصیات اخلاقی، سلوک اجتماعی، سطح علمی و مشی سیاسی از ایشان است. آیت الله خامنه ای به عنوان فرزند که بیشترین انس را هم با پدر داشته، خاطرات و گفته هایی را نقل میکند، که قطعا با شنیدن آن، قضاوت و تحلیل شما از شخصیت رهبری متفاوت تر خواهد شد. افزون بر آن پرسشی برای شما شکل میگیرد که چگونه ممکن است، در چنین خانواده سنتی و محیط ضد فلسفی-سیاسی مشهد، آیت الله خامنه ای با این خصوصیات مبارزاتی و روشنفکری، رشد و پرورش یابد؟
برخی از خصوصیات پدر ایشان که در کتاب به آنها تصریح شده است عبارتند از :
- عدم اجتماعی بودن و نداشتن ارتباط گرم و گیرا با مردم[1]تا آنجا که تدریس حوزوی برای عموم نداشتند [2]
- نداشتن ذهن و مزاج سیاسی [3] ولی مخالفت هایی با پهلوی اول و دوم در برخی مسائل داشتند که به دلیل خاستگاه دینی بود نه سیاسی[4]
- دارا بودن معلومات عمیق علمی و پر مطالعه بودن[5]هم چنین بهره مندی از ذوق ادبی و خط خوش[6]
- اهتمام ویژه به صله ارحام و دید و بازدید علمایی[7]
- زهد ویژه در استفاده از امکانات رفاهی همراه با فقر شدید[8]
- نه مخالف فلسفه بود و نه مروج آن[9]
- بسیار عاطفی و اهل محبت مخصوصا به فرزندان تا آنجا که در کتاب مطرح شده است : (( آقا شب که از نماز بر میگشت ما (بچه ها) را که در رختخواب دراز کش بودیم، میبوسید.))[10]
- مخالفت با هر آنچه که تجدد مابی قلمداد میشد. [11]
در نهایت شخصیت این عالم دینی را باید همانند فرزندشان توصیف کنیم: نماد پارسایی و پرهیزکاری یک عالم دینی که توجه و اقبال مردم او را اسیر خود نکرد. [12]
2- توصیف دقیق از فرهنگ، سبک زندگی و شیوه تربیتی خانوادگی
آیت الله خامنه ای در روایت آقا، بصورت جزئی وضعیت زندگی خانواده شان را گزارش داده اند که عبارت باشد از : شیوه تعامل پدر و مادر، آداب غذا خوردن و اهتمام به مناسک عبادی، برگزاری روضه خانگی، شیوه تحصیل در منزل و مورد تادیب قرار گرفتن توسط پدر، توجه به مطالعه و آموختن معارف دینی توسط تمام اعضای خانواده و... . به عنوان نمونه در خصوص تربیت دینی، آیت الله خامنه ای بیان میکنند که : ((در دوران کودکی مستحبات را انجام میدادیم، اما واجبات را غالبا نه. روزه هم خیلی دلمان میخواست بگیریم، اما نمیگذاشتند. پدر و مادرم تا زمانی که مکلف شدیم، اصلا اجازه نمیدادند ما روزه بگیریم. خلاصه از آن بچه هایی که خیلی زود به سراغ واجبات رفته و از هفت هشت سالگی نماز خوانده باشند، نبودیم.))[13]
توصیف رهبری از مادر بزرگوارشان نیز قابل تامل است. مادری که در عین مستجاب الدعوه بودن و توجه به مستحبات و انجام واجبات، به تهجد شبانه پایبند نیست.[14]هم چنین بسیار شجاع و قاطع، و بر خلاف پدر اهل ارتباطات گرم و گیرا با دیگران بوده و متکفل امور منزل بوده است. رهبری مادر خود را فردی کم توقع و اهل زهد ویژه دانسته و در توجه ایشان به فرزندان نقل میکنند که : ((از بچگی عادت کرده بودیم که خانم سر سفره چیزی نخورد، برای اینکه بچه ها بیشتر بتوانند بخورند . حتی اصلا برایش مهم نبود که حتی یک لقمه غذا بخورد.))[15]
3- توصیفی از احوالات دیگر رجال مطرح
از امتیازات دیگر این اثر، توجه به شجره خانوادگی و بیان حال افراد مطرح از خانواده پدری و مادری مانند آقایان : سید حسین خامنه ای (پدر بزرگ) سید محمد پیغمبر ( عمو) شیخ محمد خیابانی ( شوهر عمه) میرزا اسماعیل نوبری (داماد خواهر پدر) و سید هاشم نجف آبادی (پدر بزرگ مادری). احوالات ایشان در بین مطالب متعدد کتاب و هم چنین در پیوست مستقلی، بصورت تفصیلی ذکر شده است.
بغیر از چهره های خانوادگی، آیت الله خامنه ای به بیان برخی ویژگی های علمی، سیاسی و اجتماعی اساتید مطرح مشهد و دیگر آقاین مطرح مانند مرحوم علامه طباطبایی میپردازند که میتواند به نوعی گزارشی از وضعیت حوزه علمیه مشهد در نسبت با رشد علمی و نگاه مبارزاتی آنان بشمار آید. به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد :
- علت مهاجرت شیخ غلامحسین تبریزی به مشهد، مخالفت و انتقاد ایشان به مرحوم خیابانی بود [16]
- علامه طباطبایی با انقلاب و مبارزه علیه رژیم طاغوتی مخالف نبود، بلکه نا امید بود و باور داشت که فایده ای به دنبال نخواهد داشت. [17]
- حاج شیخ هاشم قزوینی علاوه بر تسلط کامل در تدریس، دارای تاثیر ویژه ای در بیان مباحث اخلاقی داشتند تا آنجا که طلاب به گریه می افتادند. از آزادگی خاصی برخوردار بود و از روشنفکران مشهد محسوب میشد. [18]

پیرامون ضرورت مطالعه ((روایت آقا))
روایت آقا خواندنی است و جذاب. مطالبی دارد که میتوانید براساس آن به فهم بهتر از ویژگی های شخصیتی و تحلیل دقیق تری از شیوه و نوع تصمیمات و کنش های رهبری برسید. جدای از این فایده، روایت رهبری از سرگذشت خود و ماجراهای حوزه علمیه مشهد و انقلاب اسلامی، کمک شایانی به تکمیل روایت تاریخی از انقلاب اسلامی و حوزه علمیه خواهد کرد.
به عنوان مثال برای خیلی از مخاطبین و پژوهشگران پرسش هایی در خصوص ماجرای شیخ علی تهرانی و خانم بدری السادات خامنه ای وجود دارد. از جمله اینکه خانواده پدری و رهبر انقلاب در آن دوران چه واکنشی به فرار داماد و دخترشان نشان دادند؟ در این کتاب بخشی از پاسخ به این پرسش را میتوانید بخوانید. آیت الله خامنه ای در این باره نقل میکنند که : ((بعد از انقلاب و در دوران جنگ، همشیره مان که عیال شیخ على تهرانی است به تبع او به عراق رفت. رفتن آنها هم معمولی نبود بلکه فرار کرده و به عنوان دشمن رفته بودند. پدرم این خواهرمان را خیلی دوست داشت.مادرم هم با او که تنها دخترش بود، انس داشت. لذا من نگران پدر و مادرم شدم که وقتی او به این شکل رفته حال اینها چطور میشود؟! حدس میزدم خانم با قاطعیت موضع بگیرد. همین طور هم شد و ایشان گفت: غلط کرده! ان شاء الله که پاسدارهای ما میروند اینها را نابودشان میکنند و به دست پاسداران کشته میشوند. برخورد خانم این جوری بود کأنه او را از موضع محبت و فرزندی خودش بکل خارج کرد. رفتار خانم در این قضیه واقعاً فوق العاده و شجاعت آمیز بود. معرفت و ارادت من نسبت به خانم کم نبود ولی برخورد خانم با این قضیه ارادت مرا نسبت به ایشان خیلی بیشتر کرد؛بخصوص که پیش از این انس و الفت زیادی بین این خواهر با خانم و آقا بود.
اما درباره ی آقا چنین حدسی نمیزدم؛ چون آقا، هم آن قاطعیت و صلابت خانم را نداشت، هم نسبت به این دختر طبعاً خیلی علاقه مند بود. آقا همیشه او را «بدری جان صدا میکرد و با اینکه از همان اول از شیخ علی بدش می آمد، ولی بچه های او را که بچه های بدری بودند، خیلی دوست داشت؛ حتی شاید بیشتر از بچه های ما. آقا در این مدت که من گاهی مشهد می آمدم و میرفتم درباره ی این قضیه چیزی نمیگفت و گله یا شکایتی نمیکرد. خواهرم گاهی اوقات از بغداد یا نجف تماس تلفنی میگرفت که با پدر و مادرمان صحبت کند؛ خانم حرف نمیزد و تا میدید صدای او است، برخورد خشن و تندی میکرد و گوشی را میگذاشت. اما آخرین باری که خواهرم تلفن زد، حکایت جالبی دارد. خانم که گوشی را برداشته بود، او سلام و علیک کرده و حرفهایی زده بود و خانم هم با او خیلی تندی کرده و گفته بود رها کن آن شوهر فلان فلان شده ات را و خفت دو دنیا را برای خودت نخر. او هم با یک حالت پشیمانی و انفعالی گفته بود : چطور میتوانم چنین کاری بکنم؟ و.... بعد آقا گوشی را گرفته و تا او آمده بود با آقا صحبت کند، ایشان با همان لهجه ی ترکی گفته بود: دیگر حق نداری اینجا زنگ بزنی، همین و گوشی را قطع کرده بود. واقعاً پدر و مادرم در این قضیه امتحان خوبی دادند.))[19]
در نهایت به مخاطبین و علاقه مندان پیشنهاد میکنم که این اثر را در کنار کتاب خون دلی که لعل شد[20] بخوانید. با این کار به تصویر جامع تری از شخصیت رهبری خواهد رسید. چرا که بیشتر مطالب با یکدیگر هم پوشانی داشته و در عین حال که هرکدام مطالب خاص خود را دارند، جنبه تکمیل کنندگی نیز برای همدیگر ایفاء خواهند کرد.
امیدواریم دفتر حفط و نشر آثار آیت الله خامنه ای، دیگر روایت های ایشان از اتفاقات تاریخی، دوران مسولیت در نظام جمهوری اسلامی و شخصیت های معاصر را نیز بزودی تدوین و در اختیار پژوهشگران و علاقه مندان قرار بدهند.
[1] ص 21 و 122 روایت آقا.
[2] ص 91، همان
[3] ص 29، 143 همان
[4] ص 148 همان
[5] ص 126 همان
[6] ص 136 همان
[7] ص123 همان
[8]ص97، 102، 103، 118 همان
[9] ص 56 همان
[10] ص 164 همان
[11] ص 177 همان
[12] ص 15 همان
[13] ص 173 همان
[14] ص 40 همان
[15] ص 100 همان
[16] ص 67 همان
[17] ص 69-70 همان
[18] ص 83 همان
[19] ص 158-159 همان
[20] ترجمه فارسی کتاب : ان مع الصبر نصرا، انتشارات انقلاب اسلامی
آیتالله خامنهای سید جواد خامنهای
همرسانی
مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ








نظر شما