مروری بر کتاب «ضبط تاریخ شفاهی: راهنمایی برای علوم انسانی و اجتماعی»

نوشته‌ی والری یو

مروری بر کتاب «ضبط تاریخ شفاهی: راهنمایی برای علوم انسانی و اجتماعی»

مطلب حاضر به معرفی کتاب ضبط تاریخ شفاهی: راهنمایی برای علوم انسانی و اجتماعی اختصاص دارد. مشخصات انگلیسی کتاب چنین است:
Valerie Raleigh, Recording Oral History: A Guide for the Humanities and Social Sciences

***

مطلب پیشِ رو به معرفی و مروری کوتاه بر کتاب «ضبط تاریخ شفاهی: راهنمایی برای علوم انسانی و علوم اجتماعی» اختصاص دارد. نویسنده‌ی کتاب، والری رالی یو، تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی تاریخ در دانشگاه ویسکانسین و عضو هیئت علمی دانشگاه ایلینوی شمالی است که معاون مدیر پروژه‌ی ایالتی تاریخ شفاهی در رودآیلند بوده و مدت‌ها به عنوان مشاور در بسیاری از پروژه‌های تاریخ شفاهی فعالیت کرده است. در این کتاب که به عنوان «یک متن کلاسیک درباره‌ی تاریخ شفاهی» توصیف شده و به عنوان کتاب درسی آموزشی در تاریخ شفاهی به‌کار می‌رود، نویسنده تجربیات خود در سه‌ دهه فعالیت در زمینه‌ی تاریخ شفاهی را به اشتراک گذاشته است. این، کتابی مفصل است در باب روش‌شناسی تاریخ شفاهی که می‌تواند برای مورخان شفاهی و مصاحبه‌کنندگان و نیز عموم علاقمندان به تاریخ شفاهی بسیار مفید باشد. کتاب در یازده فصل تنظیم شده است که هر فصل یکی از مسائل روش‌شناختی مربوط به تاریخ شفاهی را مورد بررسی قرار می‌دهد، و در پایان هر فصل نیز کتاب‌نامه‌ی مفصلی برای مطالعه‌ی بیش‌تر آورده شده است. نیز، این کتاب با مثال های کاربردیِ بسیار که از تجربیات نویسنده برخاسته اند، از دیگر کتابهای روش شناسی تاریخ شفاهی متمایز می شود. امتیاز یو دانش میان رشته‌ای اوست؛ او با اتکا بر همین دانش مفهومِ «مصاحبه‌ی عمیق» را معرفی می‌کند و آن را در مقابل «مصاحبه‌ی سطحی» می‌گذارد. به باور او، این توجه به روابط میان فردی و اقتضائات آن است که می‌تواند یک مصاحبه‌ی سطحی را به یک مصاحبه‌ی عمیق بدل سازد. کتاب او، چنان‌که خود در پیش‌گفتار اشاره می‌کند، روش‌هایی برای اجرای درست یک مصاحبه‌ی عمیق در تاریخ شفاهی را معرفی می‌کنند. مطلب حاضر مروری خواهد بود بر فصل‌ نخست این کتاب با عنوان «مقدمه‌ای بر مصاحبه‌ی عمیق»، فصل دوم با عنوان «تاریخ شفاهی و حافظه»، و قسمتی از فصل پنجم که به مسائل اخلاقیِ مربوط به مصاحبه‌ی تاریخ شفاهی می‌پردازد.

 

در فصل نخست نویسنده پس از ارائه‌ی تاریخ کوتاهی از تاریخ شفاهی، می‌کوشد تا تعریفی از آن‌چه تاریخ شفاهی هست و آن‌چه تاریخ شفاهی نیست عرضه کند: به باور او، تاریخ شفاهی عبارت است از پروژه‌ای متشکل از سه رکنِ «خاطرات ضبط‌شده، رونوشتِ ثبت‌شده و روش تحقیقی مبتنی بر مصاحبه‌ی عمیق». نویسنده اشاره می‌کند که تاریخ شفاهی رشته‌ای هنوز در حال رشد است و هنوز، از بدبینی‌ای که از دیدگاه‌های مورخان «مکتب علمی» آلمان در قرن نوزدهم، و دیدگاه دانشمندان علوم اجتماعی که عموماً تنها تحقیقات کمّی - و نه کیفی - را معتبر می‌شمارند برخاسته، رهایی نیافته است. با این حال نمی‌توان انکار کرد که در قیاس با تاریخ مکتوب، تاریخ شفاهی به لحاظ جایگاه شواهد، بسیار متفاوت است: در حالی که در تاریخ مکتوب شواهدِ از پیش موجود بررسی و تحلیل می‌شوند، در تاریخ شفاهی، شواهد تاریخی از طریق پرسشِ مصاحبه‌کننده در مصاحبه، و پاسخ مصاحبه‌شونده در همان لحظه «تولید» می‌شوند. با این حال یو می‌کوشد تا نشان دهد که با پاره‌ای از روش‌های تحقیق کیفی می‌توان به ارزیابیِ اعتبار تاریخ شفاهی نشست: در حالی که در روش کمی، محقق با بررسی پاسخ‌های کنترل‌شده می‌کوشد دریابد که آیا این پاسخ‌ها با یک فرضیه‌ی از پیش ساخته‌شده همخوانی دارند یا نه، در روش کیفی، محقق بدون فرضیه، و بدون ابزارِ آزمونِ غیرقابل تغییر و در رویکردی منعطف به سراغ موضوع مورد بررسی می‌رود و می‌کوشد تا از تحقیق خود چیزهای تازه‌ای بیاموزد. یو اشاره می‌کند که مصاحبه‌ی عمیق در تاریخ شفاهی نیز نوعی روشِ تحقیقِ کیفی است و این مزیّت را دارد که ممکن است محقق در آن چیزهایی را بفهمد که پیش‌تر حتی به آن فکر هم نمی‌کرد؛ چرا که برخی از مسائل بنا به شرایط گوناگون از زیرِ تیغِ جراحی روش کمی می‌گریزند: «یک مصاحبه‌ی عمیق می‌تواند پاسخ‌هایی را به سوالاتی ارائه دهد که هیچ روش‌شناسی دیگری نمی‌تواند ارائه دهد. مثلا، روش مصاحبه اجازه‌ی پرسش از شاهد را می‌دهد. یکی از مزیّت‌های شواهد شفاهی این است که تعاملی است و مصاحبه‌شونده، می‌تواند روی محتوا تأمل کند و آن‌ها را تفسیر کند. این موضوع خصوصاً وقتی اهمیت می‌یابد که ما نیاز به دانستن دلایل انجام یک کار، قصدها، احساسات و انگیزه‌های عاملان وقایع تاریخی داشته باشیم. این‌ها چیزهایی هستند که به ندرت در مدارکِ مکتوبِ تاریخی ثبت می‌شوند.» مزیّت دیگرِ تاریخ شفاهی این است که «دموکراتیک» است؛ بدین معنا که می‌تواند تمامی طبقات اجتماعی و اقتصادی را دربر بگیرد. تاریخ مکتوب بنا به دلایل گوناگون عمدتاً توسط مردمانِ طبقه‌های متوسط و بالا و درباره‌ی آن‌ها نگاشته شده و شواهد مکتوب درباره‌ی دیگر افراد بسیاری از اطلاعات را از قلم انداخته است، در حالی که تاریخ شفاهی می‌تواند به آسانی درباره‌ی طبقات کم‌برخوردار، حاشیه‌نشینان و کسانی که جامعه آنان را نادیده می‌گیرد نیز به تاریخنگاری بپردازد. نیز، تاریخ شفاهی می‌تواند کمک بسیاری به فهمِ بهتر تاریخ مکتوب کند. یو البته به مشکلات و محدودیت‌های تاریخ شفاهی (مانند مسئله‌ی اعتبار، مسئله‌ی سوگیری و ..) نیز اشاره می‌کند. با این حال، برخی از این مشکلات و محدودیت‌های ذاتی نیز خود از جهاتی ارزش تاریخی دارند: «اهمیت شهادتِ تاریخیِ شفاهی ممکن است اغلب نه در پای‌بندیِ آن به حقایق، بلکه بیش‌تر در انحراف از آن باشد، جایی که تخیل، نمادگرایی، و میل رخنه می‌کند.» بدین‌سان، مورخ شفاهی با اتکا به تاریخِ مکتوب - که اعتبار بیش‌تری دارد -، می‌تواند حتی از خطاهای عمدی و غیرعمدیِ مصاحبه‌شونده نیز اطلاعات تاریخی درخور توجهی بیرون بکشد؛ مثلاً، از این خطاها می‌توان دریافت که فرآیندهای جمعی نمادسازی و اسطوره‌سازی در یک طبقه‌ یا گروه اجتماعی خاص در یک بازه‌ی تاریخی چه بوده‌اند. خلاصه این‌که، «تاریخ شفاهی به نحو گریزناپذیری "ذهنی" است، و در عین حال، ذهنی‌بودنِ آن برای درک معناهایی که ما به گذشته و حال خود می‌دهیم حیاتی است. آشکار کردنِ معانیِ تجربه‌ی زیسته، وظیفه‌ی بزرگ تحقیق کیفی، به‌ویژه مصاحبه‌ی عمیق است. مصاحبه‌ی عمیق این توانایی را به مصاحبه‌کننده می‌دهد که دنیای "دیگری" را در پیچیدگی کامل خود مورد ملاحظه قرار دهد.»

فصل دوم به مسئله‌ی نسبت تاریخ شفاهی و حافظه می‌پردازد. پرسش اساسی یو در این فصل این است که «آیا آن‌چه توسط حافظه به یاد آورده می‌شود مدرکی قابل استفاده است؟» او در پاسخ به این پرسش، با تکیه بر پژوهش‌های روان‌شناختی، می‌کوشد تا نشان دهد که این نوع از مدارکِ شفاهی همواره آموزنده‌اند. حتی اگر گفته‌های مصاحبه‌شونده با دیگر مدارک شفاهی و مکتوب هم‌خوانی نداشته باشد، می‌توان آن را دال بر نوعی «حقیقتِ روان‌شناختی» دانست که خود می‌تواند به لحاظ تاریخی، بسیار آموزنده باشد. چنان‌که نویسنده اشاره می‌کند، قاعده‌ی استفاده از حافظه به عنوان یک مدرک تاریخی این است: «هرگاه از حافظه استفاده می‌شود، باید از خود بپرسیم: توسط چه کسی، کجا، در کدام بافتار، و در برابر چه چیزی؟» یو در این فصل به دقت مسائل گوناگون مربوط به حافظه و تاریخ شفاهی را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ مسائلی مانند اعتبار حافظه، دست‌آوردهای روان‌شناسی در این رابطه، مسئله‌ی سن و حافظه، روش‌های پژوهشی مربوط به حافظه‌ی فردی، تفاوت یادآوری تجربه‌های تروماتیک و تجربه‌های عادی و ..

نویسنده در بخشی از فصل پنجم به بررسی مسائل اخلاقی مربوط به تاریخ شفاهی پرداخته است. چنان‌که یو اشاره می‌کند، اصل اساسیِ اخلاق تاریخ شفاهی همان اصلِ اساسی اخلاق کانتی است؛ یعنی این‌که هرگز نباید با افراد به‌سان وسیله‌هایی مواجه شد که گویی هیچ شأنی جز وسیله‌بودن ندارند. با این حال، هرچند مصاحبه‌کننده، مصاحبه‌شونده را به عنوان وسیله‌ای برای تاریخنگاری خویش درنظر می‌گیرد، اما هرگز نباید فراموش کند که او «انسان»ی است که کرامت دارد. نیز، اخلاق تاریخ شفاهی اقتضا می‌کند که مصاحبه‌کننده صادقانه به راوی بگوید که اهداف پروژه چیست و از پروژه به چه صورتی استفاده خواهد شد. یو اشاره می‌کند که در یک مصاحبه‌ی عمیق، مسائل اخلاقی بسیار ظریف‌تری نیز سربرمی‌آورند: این‌ها ناشی از نابرابری‌ای در جایگاه قدرت اند که میان مصاحبه کننده و راوی وجود دارد.

مطالعه ی این کتاب برای تمامی فعالان و علاقمندان حوزه ی تاریخ شفاهی عمیقاً پیشنهاد می شود.  


هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما