"تا سلطه‌ی اجانب از مملکت قطع نشود آزادی و دموکراسی و ترقی و تعالی تحقق‌پذیر نیست."

یادداشت علی‌اکبر دهخدا در حمایت از دولت محمد مصدق


مطلب زیر متن یادداشت علی‌اکبر دهخدا، منتشره در شماره‌ی 1136 روزنامه‌ی باختر امروز به‌تاریخ 9 تیرماه 1332 است.

****

چند کلمه با مخالفین دولت

استاد دانشمند و علامه محترم علی‌اکبر دهخدا یکی از بنیان‌گذاران مشروطیت ایران و از مفاخر ادبی و از قیافه‌های برجسته فرهنگ کشور ما بشمار می‌روند. مقاله‌ زیر را برای درج در «باختر امروز» فرستاده‌اند که با اظهار تشکر از نویسنده‌ کهنسال عیناً از نظر خوانندگان محترم می‌گذرد:

بقلم استاد علامه علی‌اکبر دهخدا

"در این موقع که وطن، عزیز ما لحظات بحرانی عظیمی را طی می‌کند وظیفه هر فرد است که آنچه را به خیر و صلاح مملکت می‌داند بیان کند و هموطنان خود را به جریانات روز و سیاستهای مخرب اجانب متوجه سازد. و بهمین علت نگارنده‌ این سطور که عمری از نزدیک ناظر جریانهای وقت بوده و همیشه هدفی در دوره زندگانی طولانی خود جز استقلال و آزادی مملکت و ترقی و تعالی ملت نداشته چنین احساس کرد که درین موقع خطیر باید از اظهارنظر خودداری نکند مبادا در آینده پیش وجدان خود شرمسار ماند.

هموطنان عزیز باید به خاطر بیاورند که نهضت مشروطه‌خواهی ایران اساساً نهضت ضد استعمار بود و هدفی جز استقلال مملکت نداشت. شاهد این دعوی مقالات سیدجمال‌الدین مرحوم در «عروةالوثقی» و روزنامه «قانون» و «ثریا» و «پرورش» و «حبل‌المتین» کلکته و کتاب «ابراهیم‌بیک» و امثال آنست. توضیح آنکه مردم وطن‌پرست مملکت چون می‌دیدند که اجانب دارند بر تمام شئون ملک مسلط می‌شوند و با تحصیل امتیازات دائم خرده استقلال اقتصادی و سیاسی ما را از میان می‌برند و برای وصول به مقاصد سوء خود، با کمال سهولت، بر یک تن از مردم ایران که شاه نامیده می‌شود به علت ضعف نفس او یا به وسیله تهدید یا تطمیع او مسلط شده‌اند، در صدد برآمدند که وضع را تغییر دهند و در مقابل اجانب مردم را بیدار و مجهز کنند و به عبارت دیگر رژیم مشروطه را در ایران مستقر نمایند.

در رژیم مشروطه چون حکومت به دست ملت می‌افتاد و اختیارات شاه محدود می‌شد اجانب دیگر نمی‌توانستند به وسیله تهدید یا تطمیع یا ضعف نفس او بر وی مسلط شوند و به وسیله او امتیازاتی بگیرند و هر روز لطمه‌ای به استقلال دینی، اقتصادی و سیاسی ما بزنند. بنابراین چنانکه ملاحظه می‌شود اساس نهضت مشروطیت ایران اولاً همان نهضت استقلال‌طلبی و ضد استعماری و برای جلوگیری از دادن امتیازات متوالی به روسیه تزاری و انگلستان بوده، و موضوعات دیگر هر اندازه هم مهم باشد در درجه دوم از اهمیت قرار گرفته و از لوازم مشروطیت بوده است.

این یادآوری از آن جهت است که هموطنان عزیز بدانند نهضت ملی امروز ایران در اساس با نهضت مشروطیت یکسان است و امروز هم ملت ایران هیچ امری را ولو بسیار مهم باشد با استقلال اقتصادی و سیاسی مملکت و قطع ایادی بیگانگان برابر نمی‌کند و همه‌چیز را در صورت لزوم فدای این هدف عالی خواهد کرد و غیر از آن هم نباید باشد زیرا تا سلطه اجانب از مملکت قطع نشود و ملت ایران روی پای خود نایستد هیچ‌یک از مفاهیم آزادی و دموکراسی و ترقی و تعالی مملکت و حتی دیانت و اخلاق و سایر آرزوهای ملی تحقق‌پذیر نیست و ملتی که در چنگ اجانب اسیر باشد و زندگانی به مراد آنها کند به هیچ‌یک از این مظاهر عالیه ملیت دست نخواهد یافت. این مقدمه را از آن جهت ذکر می‌کنم که جمعی مغرض به بهانه دروغین حفظ قانون اساسی و امثال آن لطمه به نهضت ملی ایران نزنند و مانع به ثمر رسیدن مجاهدات ملت ایران در راه استقلال و درهم‌شکستن استعمار نشوند؛ زیرا هیچ‌یک از این بهانه‌ها آنها را تبرئه نخواهد کرد و خیانت آنها را به نهضت ملی مستور نخواهد داشت.

باید این نکته را اشخاص بی‌غرض به مغرضان مکرر گوشزد کنند که تمام قوانین و نظامات و دستگاه‌های سیاسی و اداری برای مملکت است، نه مملکت برای آنها. حتی باید گفت اگر روزی خدای نکرده استقلال مملکت و قانون اساسی در دو جهت مخالف یکدیگر قرار گیرند زعمای هر قوم در هر زمان قوانین اساسی را باید فدای مملکت کنند نه مملکت را فدای قانون. آنها که امروز سنگ طرفداری قانون را به سینه می‌زنند باید بدانند که مردم فریب آنها را نخواهند خورد و همه کس به علت مخالفت آنها با نهضت ملی ایران کاملاً واقف است. بیا اشخاصیکه به واسطه کمک به دکتر مصدق و نهضت ملی ایران آبرویی پیدا کرده بودند امر مشتبه شده است، آنها تصور کرده‌اند واقعاً ملت ایران شیفته کمالات و شخصیت آنهاست، غافل از اینکه این مردم خودپسند در سایه نهضت ملی ایران عنوانی پیدا کرده‌اند والا غالب آنها شایستگی ضباطی یک اداره را هم نداشتند.

لافونتن افسانه‌سرای فرانسوی افسانه‌ای دارد بنام «ارابه و مگس». ارابه را شش اسب نیرومند از گردنه‌ای بالا می‌برند، مگسی گاهی بر یال و دم اسبها و گاهی روی بینی ارابه‌چی نشسته و حماسه‌سرائی می‌کند. وقتی ارابه بالای گردنه رسید مگس می‌گوید الحمدلله مساعی من به نتیجه رسید اینک باید اجر مرا بدهند! حکایت پاره‌ای از اشخاص خودپسند کم مایه که اینک می‌خواهند از نهضت ملی ایران مزد بگیرند بی‌شباهت به مگس لافونتن نیست. ملتی در اثر تحمل یک قرن ذلت و تعب و گرسنگی به زعامت سائسی بصیر و توانا قیام کرده و پس از فضل الهی در نهضت خود کامیاب شده و اینک باید به مُهر آن برسد، چند نفر جاه‌طلب طماع چون اغراض آنها تأمین نشده به بهانه‌های بی‌اساس می‌خواهند به عنوان اینکه نهضت را آنها به وجود آورده‌اند بر مردم قیام کنند. نهضت را کسی به وجود نیاورده نهضت خود به وجود آمده است و سیر خود را خواهد کرد.

به معاندین باید گفت: چه می‌گوئید در حق سربازی که در بحبوحه جنگ با دشمن برای اینکه کسی از او جلوتر ایستاده و یا عقب‌تر رفته یا مورد محبت خاص قرار نگرفته یا فلان خواهش او برآورده نشده به نزاع با همکاران خود برخیزید و به صف متحد سپاه شکست وارد آورد، آیا این سرباز خائن به خودی و خادم به بیگانه نیست. امروز تکلیف عموم ملت ایران از وضع و شریف، کوچک و بزرگ این است که با جان و دل به دولت ملی و نهضت ملی کمک کنند و از بذل جان و مال در راه توفیق نهضت خودداری ننمایند و حتی برخلاف آنچه بعضی در باب اعلیحضرت پادشاه گفته یا نوشته‌اند که شاه باید بی‌طرفی خود را حفظ کند اعتقاد من اینست که ابداً جایز نیست شاه این مملکت در این قیام عظیم ملی ساکت بنشیند، بلکه باید با تمام قوای مادی و معنوی خود به کمک نهضت ملی بشتابد و از هیچ نوع مساعدت صوری و معنوی کوتاهی نکند.

علی‌اکبر دهخدا."


علی‌اکبر دهخدا نهضت ملی‌شدن نفت کودتای 28 مرداد محمد مصدق
هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما